خلاصه داستان: سیاه چال کاوش نشده ای پر از هیولاها و تله های فراوان وجود دارد.
یک دزد خبره که به دنبال پدر گمشده اش می گردد به این سیاه چاله می رود، ودر کمال تعجب، سرایدار سیاه چال به او پیشنهاد کار می دهد...
حالا او باید یاد بگیرد که چگونه با هیولاهای جدید روبرو شود، تله بگذارد و لجنها را در اطراف سیاهچال قرار دهد...