خلاصه داستان: پس از مرگ پادشاه شیاطین، خلاء قدرت بوجود آمده تعادل جهان را به هم ریخته است. شاهان خودخوانده اهریمن از جهان های مختلف که مشتاق ادعای این قدرت برای خود هستند، در شاهزاده لیتیا جمع می شوند تا برای آن مبارزه کنند. در میان آنها، استاد شمشیرباز سوجیرو یاگیو به دنبال این است که این موقعیت را برای خود بگیرد. سوجیرو به همراه توئی کاگیزومه نو یونو، دختر جوانی که از دست ارتشی از گولمها که شهرش را ویران کردند، نجات داد، وارد لیتیا میشود تا در راه رسیدن به این عنوان مبارزه کند...
خلاصه داستان: ده هزار سال پس از تأسیس قبیله تانگ در قاره دولو، قبیله تانگ تا مرز انقراض و نابودی رفته است...
حالا نسل جدیدی از استعدادهای فوق العاده متولد شده اند. آیا نسل جدید میتواند قبیله تانگ را دوباره تأسیس کند و داستانی جدید از عظمت را برای قبیله تانگ روایت کند؟
خلاصه داستان: در نبرد نهایی علیه نابودگرهای شیطانی، توگو آساگاکی، یک رنجر قدرتی، جان خود را با جان دشمن عوض کرد. انگار همه چیز تمام شده بود، اما ناگهان خودش را در دنیای دیگری یافت! او تبدیل به یک ماجراجو می شود و به کیزونا رد تبدیل می شود و به مبارزه برای نجات مردم ادامه می دهد...
خلاصه داستان: به عنوان یک پسر جوان، شاهزاده اسکار لیث اینکراتوس لوز فارساس توسط جادوگر سکوت مورد نفرین قرار گرفت و این امر باعث شد که هیچ زنی برای او فرزندی داشته باشد. پس از 15 سال جستجوی بیثمر راهی برای از بین بردن این طلسم، اسکار به کمک یک جادوگر دیگر متوسل میشود. برای این منظور، او به برج لاجوردی، خانه جادوگر ماه لاجوردی می رود. بالا رفتن از برج کار آسانی نیست. برای چندین دهه، هیچ کس بر مجموعه ای از تله ها، پازل ها و دشمنانی که برای دفع هر چالشی طراحی شده اند غلبه نکرده است. اسکار اما به راحتی به قله صعود می کند و در آنجا با جادوگر افسانه ای تیناشا ملاقات می کند. در کمال تعجب شاهزاده، تیناشا با وجود صدها سال سن، مانند یک زن جوان زیبا در اواخر نوجوانی به نظر می رسد.
اسکار شرایط خود را برای جادوگر توضیح می دهد که به سرعت ماهیت واقعی رنج او را درک می کند. اگرچه او ادعا می کند که خنثی کردن طلسم بسیار دشوار است، تیناشا راه حلی را پیشنهاد می کند - پیدا کردن شریک اسکار که قادر به مقاومت در برابر اثرات نفرین باشد.
اسکار که متوجه می شود چنین زنی درست جلوی چشمان اوست، با جسارت به جادوگر می گوید که با او ازدواج کند. اگرچه او به سرعت طرد می شود، شاهزاده جوان حاضر به عقب نشینی نمی شود و هر دو در نهایت به توافق می رسند: تیناشا برج را ترک می کند و سال آینده با اسکار زندگی می کند. همانطور که این دو به جستجوی راهی برای رفع نفرین اسکار ادامه می دهند، خبر خروج تیناشا از انزوا پخش می شود و توجه همه نوع آشنای قدیمی را به خود جلب می کند.
خلاصه داستان: در یک شب مهتابی، آکیرا ماساکی خود را در دنیایی جادویی می بیند که جادوگران و انسان ها در کنار هم زندگی می کنند. هر سال، آنها باید با ماه عظیم و مرگباری روبرو شوند که به این سیاره حمله می کند. تنها امید آنها به جادوگران حکیم است که برای مبارزه با تهدید ماوراء طبیعی منصوب شده اند. اما آکیرا به زودی متوجه می شود که به طور تصادفی احضار نشده است - او برای رهبری آنها در نبرد انتخاب شده است...
خلاصه داستان: بدبختی در زندگی میو سایموری جاودانه به نظر می رسد. پس از مرگ غم انگیز مادرش به سرعت کنار گذاشته شد. پدرش دوباره ازدواج کرد و خواهر ناتنی کوچکترش کایا همه محبت را دریافت کرد، در حالی که میو به یک خدمتکار حقیر تنزل یافت. میو به دلیل نداشتن قدرت مبارزه با آزار خانوادهاش، امیدش را از دست میدهد که شانس او همیشه تغییر کند.
به طور غیرمنتظره ای، پدر میو او را احضار می کند تا خبر غافلگیرکننده ای را ارائه دهد: او قرار است با کیوکا کودو، رئیس خانواده برجسته کودو ازدواج کند. کیوکا علیرغم پیشینه نجیب خود، به عنوان مردی سنگدل شناخته می شود که تاکنون همه نامزدهای سابق خود را اخراج کرده است.
به محض رسیدن به خانه کودو، میو انتظار دارد رفتاری خشن داشته باشد و کنار گذاشته شود. با این حال، برخلاف تصوراتش، کیوکا به او مهربانی و محبتی را نشان می دهد که به شدت به آن نیاز داشت...
خلاصه داستان: یک پسر که از یک نوشیدنی خنک بعد از کار لذت می برد، ناگهان زندگی اش تغییر می کند؟ او اکنون خود را در جسد لیام همیلتون، پسر جوان خانهای اصیل میبیند که در آستانه فروپاشی است. بین پدر شدیداً ناامید و برادران کاملاً بیتفاوتش، تنها جنبه مثبت موقعیت جدید او این است که لیام میتواند در نهایت سعی کند جادو را یاد بگیرد، همانطور که همیشه میخواست. ..
خلاصه داستان: اوچیمورا یک کارمند عادی ست که توسط شیطان فرمانروا به یک دنیای فانتزی وحشتناک احضار می شودو به او شغل جدیدی را پیشنهاد می کند - به عنوان یکی از پادشاهان آسمانی در ارتش خود، با مزایای کامل!..
خلاصه داستان: ناتسوکو هیروس پس از فارغ التحصیلی از دبیرستان، کار خود را به عنوان یک انیماتور آغاز می کند. استعداد او به سرعت شکوفا می شود و اولین انیمه او به یک موفقیت بزرگ تبدیل می شود، جرقه یک پدیده اجتماعی می شود و او را به عنوان یک کارگردان نابغه جدید معروف می کند. پروژه بعدی او قرار است یک فیلم کمدی رمانتیک با موضوع عشق اول باشد! با این حال، از آنجایی که خود هرگز عاشق نبوده است، در تلاش برای درک مفهوم عشق اول است و در نتیجه...