خلاصه داستان: ریو که در "فی" جادویی دوباره متولد شده، به دنبال زندگی آرام با جادوی آب است. در عوض، او با هیولاهای مرگبار روبرو میشود. با جوانی ابدی و خوشبینی، او در طول 20 سال بر جادو تسلط مییابد تا اینکه سرنوشت او را افسانهای میکند...
خلاصه داستان: دنیس که از طرف کسانی که او را دوست خود میدانست، مورد خیانت قرار گرفته بود،
او مشتاق استفاده از مهارتهای آشپزی سطح بالای خود بود. به همین دلیل تصمیم میگیرد شهر را رها کند و یک رستوران در حومه شهر باز کند...
خلاصه داستان: در داستان های قدیمی، چهار قهرمان که دارای شمشیر، صلیب، کمان و سپر هستند، از زمین در مقابل فجایع پی درپی محافظت کرده اند. پادشاهی "ملرومارک" تصمیم میگیرد این شخصیتهای افسنه ای را احظار می کند. در ژاپن مدرن به این درخواست پاسخ داده می شود و این قهرمانان به این جهان منتقل می شوند...
خلاصه داستان: گروهی از قهرمانان برای نابودی کلیواتس، پادشاه جانوران، عازم میشوند. اما آنها با توطئهای برای نابودی جهان مواجه میشوند و باید برای کمک به کلیواتس ...
خلاصه داستان: کایل خود را در حالی مییابد که به چهار سال پیش، به آغاز تهاجم شیاطین، منتقل شده است، درست زمانی که میخواست غول آخر را از پا درآورد. او با خاطرات و مهارتهایی که در آن زمان به دست آورده، تلاش خواهد کرد تا از وقوع فجایع مشابه جلوگیری کند...
خلاصه داستان: یک خلافکار پس از یک تصادف، دختر رویاییاش را در دنیایی موازی ملاقات میکند. وقتی هر دو در مبارزه با یک هیولا جان خود را از دست میدهند، او در زمان سفر میکند و به عقب برمیگردد و باید با "آبه سیمی" آموزش ببیند تا دختر را نجات دهد...
خلاصه داستان: این جادوگر که با اصل و نسب بینقص دوباره متولد شده، مصمم است از زندگی جدیدش لذت ببرد و با استفاده از تواناییهای جادویی خارقالعادهاش، بر مطالعهی جادویی که در زندگی قبلیاش فراتر از دسترسش بود، تسلط یابد!
خلاصه داستان: یک عاشق دستگاههای فروش خودکار، به طرز طعنهآمیزی توسط یک دستگاه فروش خودکار له میشود و میمیرد. او خود را در قالب یک دستگاه فروش خودکار در دنیایی دیگر مییابد که دوباره زنده شده است...
خلاصه داستان: در دوره ادو ، یک دوشیزه حرم به نام "Itukihime" در روستای کوهستانی کادونو وجود داشت. جینتا ، جوانی که علی رغم اینکه غریبه است ، به عنوان سرپرست حرم دوشیزه عمل می کند ، با یک دیو اسرارآمیز روبرو می شود که از آینده دور در جنگل صحبت می کند و در آنجا برای شکست دادن آن ...
خلاصه داستان: گل دی راجر دزد دریایی قدرتمندی بود که صاحب ثروت فراوانی بود. زمانیکه دستگیر شد و در آستانه ی اعدام قرار داشت فاش کرد که گنج بزرگ او که وان پیس نام داشت جائی در گرند لاین مخفی شده . 22 سال پس از مرگ او پسری به نام مونکی تصمیم گرفت تا یک دزد دریایی بشود و به دنبال گنج برود...