خلاصه داستان: Toujima Tanzaburou تمام زندگی خود را صرف تعقیب یک رویا کرده است: برای تبدیل شدن به کامن سوار. اکنون ، در 40 سالگی ، واقعیت تقریباً او را به خود جلب کرده است ، و او در آستانه رها کردن خیال کودکی خود است.
یعنی تا زمانی که او در یک موج جنایتی به رهبری باند "شوکه کننده جعلی" گرفتار نشود-رویای طولانی مدت خود را به چیزی بسیار خطرناک تر سوق داد.
آنچه به عنوان سفر یک قهرمان وانمود شروع می شود به سرعت چیزی واقعی می شود. Fantasy نهایی Kamen Rider در حال شروع است!
(منبع: اخبار مال)
خلاصه داستان: سون تندو مدرسه هنرهای رزمی تندو را به همراه سه دخترش به نامهای آکان، نابیکی و کاسومی اداره میکند. یک روز، زندگی خواهران زیر و رو می شود، وقتی پدرشان اعلام می کند که به یکی از آنها قول داده است که با پسر یک رزمی کار همکارش ازدواج کند تا میراث خانواده را ادامه دهد. علاوه بر واکنش های متفاوت آنها، زمانی که نامزد از راه می رسد، آخرین چیزی که خانواده تندو انتظار دارند، رانما سائوتوم و پدرش جنما است.
رانما با پدرش در چین تمرین می کرد تا اینکه یک حادثه ناگوار باعث تغییر هر دوی آنها شد. حالا وقتی آب به آنها می رسد، رانما به یک دختر و جنما به یک پاندا غول پیکر تبدیل می شوند...
خلاصه داستان: اگر دختری شما را اذیت می کند ، این بدان معنی است که او شما را دوست دارد!
متأسفانه ، آکیترو از تجربه می داند که اینگونه نیست. از آنجا که هر دختری که با او تعامل دارد ، چیزی جز توهین به او نشان نمی دهد ، و او یک تاریخ واحد از آن به ثمر نمی رساند! خوشبختانه ، او بیشتر نگران این است که یک نقطه برای او و دوستان خود در توسعه بازی در تجارت عموی خود فراهم کند.
اما وقتی دایی او شرایطی را به او می اندازد که شامل بازی بخشی از دوست پسر دخترش است ، آکیترو چاره ای جز گرفتن آن ندارد. خواهر بهترین دوستش ایروها ، که او را بی امان آزار می دهد ، به اخبار فکر خواهد کرد؟
(منبع: J-Novel Club)
خلاصه داستان: همه به تنهایی پس از پایان روزها ، دو دختر از طریق ویرانه های خالی ژاپن دوچرخه می گیرند - و آنها قصد ندارند اجازه دهند که فروپاشی تمدن در راه گشت و گذار باشد! حتی وقتی جهان به پایان می رسد ، سفر آنها ادامه می یابد.
(منبع: ین پرس)
خلاصه داستان: عصر طلایی برای شکارچیان گنج آغاز شده است، که با وجود خطرات، به خزانه های گنج در سراسر جهان در جستجوی شکوه حمله می کنند. ثروت، شهرت و قدرت بیاندازه در انتظار کسانی است که پیروز میشوند.
بیایید شکارچی گنج باشیم...
این قول بین کرای آندری و دوستانش زمانی به نتیجه غم انگیزی رسید که کرای جوان متوجه شد که استخوانی برای جستجوی گنج در بدنش وجود ندارد....
خلاصه داستان: "این حزب نیازی به یک جادوگر بی کفایت ندارد که فقط بتواند از جادوی حمایتی استفاده کند. شما اخراج شده اید ، الک یگر."
ناگهان ، الک ، یک جادوگر دادگاه که به حزب ولیعهد پیوسته بود تا به او کمک کند تا سیاه چال ها را فتح کند - از حزب تبعید شد. و نه فقط حزب ، بلکه آزار و اذیت ولیعهد او را از کاخ سلطنتی نیز تبعید کرده است ، و یک دوست از "آکادمی جادویی" به الک ، که در پایان شوخ طبعی خود بود ، نزدیک شد.
"سلام ، الک. آیا می خواهید سعی کنید دوباره سیاه چال را با ما فتح کنید؟"
و به همین ترتیب ، به همراه دوستانی که او با آنها مهمانی می کردند ، الک دومین سفر خود را در زندگی آغاز می کند. این داستان ماجراجویی یک جادوگر سابق دادگاه است که رها شده است.
چهار سال پیش ، "دوره ماندگار" ، یک مهمانی چهار نفره که "افسانه ای" خوانده شده بودند ، به تدریج نام خود را در سراسر جهان گسترش داده است.
(منبع: Kodansha ، ترجمه شده)
خلاصه داستان: هنگامی که ماری دبیرستان به یک دانش آموز TARDY متوسل می شود ، او از اینکه متوجه می شود او یک جانور است که باید در مدرسه خود شرکت کند ، تعجب می کند! از این گذشته ، برای Beastfolk در کنار انسان همزیستی نیست ، اما هنوز هم غیر معمول است ، با تعصب و همه. در ابتدا عصبی از ملاقات با یکی ، ماری به زودی می آموزد که بیشتر از نمای بیرونی خزدارش برای او وجود دارد. در حقیقت ، هرچه بیشتر او را آشنا می کند ، بیشتر او را به سمت او ، استوار بودن ، مهربانی و ... بدنش می بیند ...
(منبع: ین پرس)
خلاصه داستان: "من برای خوردن شما آمده ام" ، بنابراین به آرامی در حالی که او از دریا بیرون می آید ، شیوری پری دریایی را بیان می کند و دختر دبیرستانی Hinako را با دست می گیرد. Hinako به تنهایی در یک شهر کنار دریا زندگی می کند و دارای بدن غیرمعمول و خوشمزه ای است که برای هیولاهای اطراف مقاومت ناپذیر است. برای اطمینان از اینکه او به بهترین شرایط بالغ می شود ، شیوری به دنبال محافظت از هیناکو است - همه به این ترتیب که روزی می تواند هر قطعه ای از او را بلع کند. احساسات هیناکو چه خواهد شد زیرا این مرگ ناعادلانه بر او بسته می شود ...؟
(منبع: ین پرس)