خلاصه داستان: هفت سال پس از ویرانی بشریت، چراغ علم و رفاه در شهر کامیتسوباکی طلوع میکند. اما در سایههای آن، تسراکتورها، هیولاهایی که از تاریکی انسان زاده شدهاند، کمین کردهاند. پنج دختر با صداهایی که جادو را به کار میبرند، در برابر آنها ایستادهاند...
خلاصه داستان: دنیس که از طرف کسانی که او را دوست خود میدانست، مورد خیانت قرار گرفته بود،
او مشتاق استفاده از مهارتهای آشپزی سطح بالای خود بود. به همین دلیل تصمیم میگیرد شهر را رها کند و یک رستوران در حومه شهر باز کند...
خلاصه داستان: یک خلافکار پس از یک تصادف، دختر رویاییاش را در دنیایی موازی ملاقات میکند. وقتی هر دو در مبارزه با یک هیولا جان خود را از دست میدهند، او در زمان سفر میکند و به عقب برمیگردد و باید با "آبه سیمی" آموزش ببیند تا دختر را نجات دهد...
خلاصه داستان: کایل خود را در حالی مییابد که به چهار سال پیش، به آغاز تهاجم شیاطین، منتقل شده است، درست زمانی که میخواست غول آخر را از پا درآورد. او با خاطرات و مهارتهایی که در آن زمان به دست آورده، تلاش خواهد کرد تا از وقوع فجایع مشابه جلوگیری کند...
خلاصه داستان: این جادوگر که با اصل و نسب بینقص دوباره متولد شده، مصمم است از زندگی جدیدش لذت ببرد و با استفاده از تواناییهای جادویی خارقالعادهاش، بر مطالعهی جادویی که در زندگی قبلیاش فراتر از دسترسش بود، تسلط یابد!
خلاصه داستان: یک عاشق دستگاههای فروش خودکار، به طرز طعنهآمیزی توسط یک دستگاه فروش خودکار له میشود و میمیرد. او خود را در قالب یک دستگاه فروش خودکار در دنیایی دیگر مییابد که دوباره زنده شده است...
خلاصه داستان: گروهی از قهرمانان برای نابودی کلیواتس، پادشاه جانوران، عازم میشوند. اما آنها با توطئهای برای نابودی جهان مواجه میشوند و باید برای کمک به کلیواتس ...
خلاصه داستان: یک بیگانه ی گربه مانند از یک کهکشان دوردست ، muumuu ، به زمین می رسد. هدف او یادگیری در مورد فناوری لوازم خانگی در زمین برای بازیابی فناوری هایی است که گونه او از دست داده . قهرمان داستان، ساکوراکو، یک زندگی معمولی دانشگاهی دارد، اما همه چیز با ورود MuuMuu تغییر می کند! ...
خلاصه داستان: سامرپاکت در یک جزیره دورافتاده ، روستایی و آرام در دریای Seto Inland به نام Torishirojima قرار دارد که حدود 2000 نفر جمعیت دارد. شخصیت اصلی ، موهای تاکاهرا ، در یک مکان شهری بزرگ شد ، اما پس از یک حادثه ناخوشایند ، او از مرگ مادربزرگ خود به عنوان بهانه ای برای آمدن به این جزیره برای مراقبت از فروش املاک خود استفاده می کند. در آنجا، او با چهار دختر آشنا می شود ، که کانون داستان هستند...