خلاصه داستان: بریل گاردینانت، که خود را "پیرمرد فروتن" معرفی می کند، یک مربی شمشیربازی در دوجوی خود در دهکده ای روستایی است.
بریل به پایتخت سفر میکند و با تعدادی از شاگردان سابقش دوباره متحد میشود. اما چرا همه آنها سرپرستی او را می خواهند؟!...
خلاصه داستان: پس از افول زمینه های قوی علمی و فناوری ، یک منبع انرژی جدید معروف به Magic Fuels دوره مدرن را آغاز می کند. بشریت سلاح های بیولوژیکی ممنوعه ایجاد می کند: چرخ دنده ها. این چرخ دنده ها سرانجام در یک شورش در برابر بشریت ایستاده اند...
خلاصه داستان: به دستور ملکه ، سباستین و سیل به آلمان می روند تا در مورد مرگ های مرموز که اتفاق افتاده است ، تحقیق کنند. در حالی که این دو حقیقت را در پشت "جنگل گرگ" تحقیق می کنند ، جایی که هرکسی که به داخل پا می رود ، نفرین به مرگ می رسد ، یک نفرین وحشتناک بر روی آنها می افتد.
خلاصه داستان: این داستان قبل از افتتاح کیوگوکودو جن گیر به هنوان یک کتابفروشی اتفاق می افتد ...
در توکیو در سال 1948، درست پس از جنگ. کانا کوزاکابه تازگی وارد سال دوم دبیرستان شده که با معلم زبان جدید آکیهیکو چووزنجی آشنا میشود. چیزهای مرموز ماوراء الطبیعه همچنان در اطراف کانا اتفاق می افتد. امروز یک بار دیگر، کانا قصد دارد درهای اتاق آماده سازی کتابخانه را باز کند تا از چووزنجی-سنسی بداخلاق که در داخل منتظر است کمک بگیرد...
خلاصه داستان: روزی "ریسوکا اوئنویاما" حس کرد که نواختن گیتار و بازی بسکتبال که پیش از آن خیلی به آن ها علاقه مند بود، برایش خسته کننده شده است. ناگهان او به "مافویو ساتو" برخورد، که میخواست گیتار شکسته اش را تعمیر کند. وقتی که ریسوکا کار تعمیر گیتار را تمام کرد، مافویو کاملا به او وابسته شده بود و...
خلاصه داستان: دوشس لتیسیا دورمن از هفت سالگی با ولیعهد کلارک نامزد شده است. او زمانی کودکی پرخاشگر و آزاده بود، اما آموزشهای سختگیرانهای می بیند تا او را به یک شاهزاده خانم مناسب آینده تبدیل کند، تنها امیدش این است که شاهزاده ممکن است روزی به شخص دیگری علاقه مند شود...
بنابراین وقتی کلارک با زنی ناشناس در کنارش ظاهر می شود، لتی با این تصور که رویای او به حقیقت پیوسته است و نامزدی او به پایان رسیده است، از خوشحالی غرق می شود. شکسته شد! ...
خلاصه داستان: در اواخر قرن نوزدهم، با پایان یافتن دوران ظالمانه دوره باکوماتسو، عصر جدید میجی، عصر بازسازی را برای ژاپن رقم زد. با پایان جنگ، هیتوکیری باتوسای قهرمان بدنام آن در هوا ناپدید شد و تنها افسانه خود را پشت سر گذاشت.
سالها بعد، یک سرگردان به ظاهر ساده به نام کنشین هیمورا با کائورو کامیا، صاحب یک دوجوی محلی در توکیو روبرو می شود. کائورو یک باتوسایی خودخوانده را تعقیب می کند که در خیابان ها پرسه می زند و شهروندان و افسران پلیس را بی رویه می کشد...