خلاصه داستان: در منطقه سخت معروف به مرزهای مرزی ، انسانها باید با نبرد بی پایان علیه موجودات دمی و انسانی که بی امان به آنها می آیند ، بجنگند ، قصد دارند سرزمین و خدایان خود را بگیرند. پسر جوانی به نام کای ، که برای دفاع از روستای خود می جنگد ، یک آسیب تهدیدآمیز را تحمل می کند که باعث می شود او از زندگی گذشته خاطرات خود را به دست آورد. اگر شما یک حامل نگهبان نیستید ، مثل این است که زندگی را در حالت سخت بازی می کنید ... دانش تازه کای به او حس جدیدی از "قانون" ناعادلانه "که بر دنیای اطراف خود حاکم است ، می دهد. یک چیز واضح است: برای اینکه کسانی که بدون خدا به عنوان سرپرست خود خدمت می کنند ، زندگی یک مبارزه مداوم برای بقا است. بدین ترتیب داستان حماسی صعود یک پسر جوان به دنیای وسیعی پر از جادو ، خونریزی و رمز و راز آغاز می شود.
(منبع: J-Novel Club)
خلاصه داستان: Satoko Kusagakure ، یک نینجا زن که به همراه رفقای خود روستای خود را ترک کرده است ، خود را با کونوها ، یک دختر دبیرستانی که به عنوان یک قاتل در شهر کار می کند ، زندگی می کند. Satoko توانایی تبدیل اشیاء را با استفاده از Ninjutsu ، که توجه Konoha را به خود جلب می کند ، دارد. آنها معامله ای را انجام می دهند: Konoha مکانی را برای زندگی در ازای کمک Satoko در تمیز کردن پس از کارهای ترور وی فراهم می کند.
در حالی که آنها در برابر قاتلان فرستاده شده توسط دهکده Satoko روبرو هستند ، با استفاده از پول به دست آمده از مشاغل ترور ، به وعده های غذایی خوشمزه ای می پردازند و به هرج و مرج وضعیت زندگی غیرمعمول خود حرکت می کنند ، این داستان زندگی دلخراش و در عین حال آشوب آور این دو هم اتاقی بعید است.
(منبع: اخبار مال)
خلاصه داستان: Your Forma، فناوری توسعه یافته برای محافظت در برابر آنسفالیت ویروسی، رایج شده است. افسر Echika باید از این فناوری تهاجمی برای شکستن پرونده ها در دنیایی استفاده کند که در آن همه منظره ها، صداها و احساسات شما ثبت می شود.
خلاصه داستان: یک پادشاه سابق پس از مرگی مرموز، در قاره جادویی دیکاتن، دوباره به عنوان آرتور لِوین متولد میشود. او با وجود اینکه زندگی جدیدی را به عنوان یک نوزاد آغاز کرده، خرد و دانش خود را حفظ میکند. آرتور با تسلط بر جادو، راه خود را برای جبران اشتباهات گذشته هموار میسازد.
خلاصه داستان: زندگی یک نوجوان مستعمره فضایی زمانی تغییر می کند که او با یک پناهنده دوست می شود و به دوئل های مکانیکی زیرزمینی می پیوندد. دنیای او با ورود گاندام مرموز و خلبان جوانش که هر دو مورد جستجوی مقامات هستند، بیشتر متزلزل می شود.
خلاصه داستان: مگ در هفدهمین سالگرد تولدش میفهمد که یک سال دیگر زنده است، مگر اینکه هزار اشک شادی جمع کند تا بذری از زندگی بپروراند. او با کمک به دیگران از طریق جادو، پیوندهای ارزشمند زندگی را کشف می کند...