خلاصه داستان: برای اوکا ایشیموری 15 ساله، مدرسه راهنمایی سخت ترین تجربه ای بود که در زندگی داشته. او به دلیل اینکه همیشه جلوی دیگران یخ می کرد، "راکی" لقب گرفت و در نتیجه بی پایان مورد آزار و اذیت قرار گرفت. اکنون در دبیرستان، او فرصتی برای شروع تازه دارد. اما در هفته اول زندگی، او به طور تصادفی توسط همکلاسیاش کای میورا، یک پسر پر زرق و برق با موهای لیمویی رنگ، در آب خیس میشود....
خلاصه داستان: هانا در جزیره کوچک Tonakijima با جمعیت 600 نفر زندگی می کند و عاشق خواندن برای کودکان جزیره است. میزوکی در مدرسه، متوجه استعداد هانا برای درگیر کردن دیگران از طریق داستان سرایی اش می شود و او را دعوت می کند تا به باشگاه بپیوندد. در حالی که هانا این سفر جدید را آغاز می کند، "اولین" های زیادی را با اعضای باشگاه جربه می کند و ...
خلاصه داستان: مونا کاوای به دست آوردن قلب ها عادت کرده است، اما مداکا کورویوا حاضر نمی شود عاشق او شود. او تمام تلاشش را می کند تا با او صحبت کند و حتی نازش را تا حدی نشان می دهد، اما هر چه تلاش می کند، مونا نمی تواند اخم را از روی صورت کورویوا پاک کند...
خلاصه داستان: ترواکی ناکامورا به اوکیناوا می رسد و عاشق یک دختر محلی به نام هینا می شود. او نمی تواند لهجه او را بفهمد، بنابراین از دوستش، کانا، می خواهد که برای او تفسیر کند. اما کانا ترواکی را نیز دوست دارد...
خلاصه داستان: انسانها و شیاطین دو روی یک سکه هستند، آسیه، قلمرو انسان ها، و جهنم، قلمرو شیاطین. تنها راه سفر بین قلمروها، مانند داستانهای ارواح، از طریق مالکیت است. با این حال، شیطان، حاکم جهنم، نمی تواند میزبان مناسبی برای تصاحب خود بیابد و به همین دلیل در دنیای خود زندانی می ماند. او در تلاشی ناامیدکننده برای تسخیر آسیه، پسرش را ...
خلاصه داستان: تولد 17 سالگی میزوها در چاله است. پدر و مادرش کاملا فراموش کردند و سنپایی که او دوست دارد به او علاقه ای ندارد. اما وقتی دوست دیرینه دوران کودکی اش از او درخواست می کند، میزوها باید بفهمد که این تغییر در رابطه چه معنایی می تواند داشته باشد...
خلاصه داستان: تایکی اینوماتا، دانش آموز سال سوم دبیرستان در آکادمی Eimei، پس از پیوستن به تیم بدمینتون دبیرستان، سعی می کند هر چه زودتر در تمرینات آزاد شرکت کند. اما هر چقدر هم تلاش کند، همیشه فردی که یک قدم جلوتر از اوست چیناتسو کانو است، دانشجوی سال اول دبیرستان که عاشق تایکی است...
چیناتسو ستاره نوظهور تیم بسکتبال است و شکاف بین او و تایکی نمی تواند بیشتر باشد. اگرچه تایکی یک بدمینتونباز خوب است، اما محبوبیت او به چیناتسو نزدیک نیست، و ..
خلاصه داستان: چندین سال پس از میوه گریسایا...
"آکادمی میهاما"، که زمانی پناهگاهی برای دختران جوان بود، اکنون به یک مدرسه آموزشی SORD (سازمان ویژه تحقیق و توسعه) تبدیل شده است که به پرورش استعدادها برای دفاع ملی اختصاص دارد.
رنا و ماکی در سلاح گرم تخصص دارند، توکا و گومی در تک تیراندازی مهارت دارند، کریس با مواد منفجره و پردازش داده ها کار می کند و موراساکی یک نینجا ماهر برای عملیات اطلاعاتی است. آنها با هم موارد بسیار پیچیده ای را برای پلیس یا نیروهای دفاع شخصی انجام می دهند و مکرراً با مأموریت های خطرناک روبرو می شوند. این داستان این دختران جوان است که در خون و باروت نقاشی شده اند...
خلاصه داستان: سون تندو مدرسه هنرهای رزمی تندو را به همراه سه دخترش به نامهای آکان، نابیکی و کاسومی اداره میکند. یک روز، زندگی خواهران زیر و رو می شود، وقتی پدرشان اعلام می کند که به یکی از آنها قول داده است که با پسر یک رزمی کار همکارش ازدواج کند تا میراث خانواده را ادامه دهد. علاوه بر واکنش های متفاوت آنها، زمانی که نامزد از راه می رسد، آخرین چیزی که خانواده تندو انتظار دارند، رانما سائوتوم و پدرش جنما است.
رانما با پدرش در چین تمرین می کرد تا اینکه یک حادثه ناگوار باعث تغییر هر دوی آنها شد. حالا وقتی آب به آنها می رسد، رانما به یک دختر و جنما به یک پاندا غول پیکر تبدیل می شوند...