خلاصه داستان: شایعات در سرتاسر زمین به راه می افتد: هنگامی که صاحب شمشیر سیاه تیغه تیره خود را می کشد، همه کسانی که مقابل آن ایستاده اند از هم می پاشند...
کوینزل، پسر جوان مرموز که شمشیر سیاه را حمل می کند، با مهارتی استثنایی از آن استفاده می کند، اما آیا واقعاً می تواند مسئول شایعات خونین باشد؟ با تعقیب لانس های خائن، چهار جنگجوی قدرتمند که تصور می شد توسط هفت قهرمان شکست خورده اند، قدرت شمشیرزن جوان تا حد امکان مورد آزمایش قرار می گیرد. در پایان نبرد...
خلاصه داستان: در آینده ای نه چندان دور ، بشریت یک دولت جهانی کاملاً سازمان یافته را با همه چیز که توسط یک شبکه بین المللی هوش مصنوعی به نام Sapientia اداره می شود ، تأسیس کرده است. مردم با پیروی از تصمیمات منطقی آن ، زندگی مسالمت آمیز زندگی می کنند. با این حال ، پروژه توسعه قمری Sapientia ، که مجرمان و آلاینده ها را برای حفظ صلح زمین به ماه می فرستد ، باعث ایجاد اختلاف و فقر در ماه می شود و باعث ایجاد یک کاتالیزور برای جنگ می شود. سایه "جک" سایه پس از از دست دادن خانواده خود در اثر بمباران تروریستی توسط ارتش شورشی ماه ، در این درگیری گرفتار می شود. نذر انتقام جویی ، جک به عنوان یک پیشاهنگ در ماه به ارتش زمین می پیوندد ، فقط برای کشف یک رهبر غیر منتظره در بین نیروهای مقاومت.
(منبع: نتفلیکس)
خلاصه داستان: آلیسپیا، سرزمین شگفت انگیزی که از زمان های قدیم محل زندگی ساکنان دوست داشتنی به نام آلیسپی ها بوده است. زندگی مسالمت آمیز آنها با ظهور یک هیولای مرموز به نام Jamaock مختل شده و درخشش سرزمین آنها را تهدید می کرد. اگر کاری انجام نشود آلیسپیا درخشندگی خود را برای همیشه از دست خواهد داد...
خلاصه داستان: انسانها و شیاطین دو روی یک سکه هستند، آسیه، قلمرو انسان ها، و جهنم، قلمرو شیاطین. تنها راه سفر بین قلمروها، مانند داستانهای ارواح، از طریق مالکیت است. با این حال، شیطان، حاکم جهنم، نمی تواند میزبان مناسبی برای تصاحب خود بیابد و به همین دلیل در دنیای خود زندانی می ماند. او در تلاشی ناامیدکننده برای تسخیر آسیه، پسرش را ...
خلاصه داستان: "بل کرانل" جوان آرزو دارد بزرگترین ماجراجو شود. بعد از برخورد با یک الهه تنها "هسیتا"، آرزوهایش به واقعیت نزدیکتر میشود و با حمایت او، سفری فوقالعاده را آغاز می کند. با جسارت در اعماق "سیاهچال" های پر از هیولا میگردد و مرگ همواره در کمین اوست...
خلاصه داستان: "هاجیمه ناگومو" 17 ساله یک اوتاکوی عادی است، اما زندگی ساده او پس از شب بیداری و خوابیدن در مدرسه ناگهان تغییر می کند،و با بقیه کلاس، به دنیایی فانتزی احضار می شود. با آنها مانند قهرمانان رفتار می شود و وظیفه نجات بشریت از انقراض به او سپرده می شود. اما رخدادی که به نظر آرزوی هر اوتاکویی می آید تبدیل به کابوسی برای هاجیمه می شود. و در حالی که همکلاسی هایش قدرت های خداگونه ای کسب می کنند، کار هاجیمه تنها یک مهارت تغییر شکل دارد و همکلاسی ها او را به خاطر ضعف مسخره می کنند و ...
خلاصه داستان: تنگ سان زندگی خودا را در بخش بیرونی تنگ(Tang) گذرانده و با موجودات و سلاح های مخفی سر و کار داشته است. یکبار که او تارخچه مخفی را از قسمت داخلی می رباید تا به هنرهایش بیافزاید، تنها راه برای فرار، مرگ بود. اما وقتی خود را به هلز پیک مرگبار پرتاب کرد تدر دنیایی دیگر، دنیای دولو دالو، دنیایی که هر شخصی در آن روح خودش را دارد وارد می شود و ...
خلاصه داستان: تازونا تاکاتسوکی، به طور تصادفی با کویوری آکوتاگاوا، دختری در بستر برخورد می کند که او را به یاد خواهر متوفی اش موسوبو می اندازد. تازونا، دست کویوری را می گیرد و قدرت او را به عنوان یک تکان دهنده دست بیدار می کند. حالا اگر تازونا دستش را رها کند، او خواهد مرد. از آنجایی که دیدار با خدا تنها امید آنها برای نجات اوست، این دو باید راهی بیابند تا قدرت های منحصر به فرد خود را با هم ترکیب کنند..