خلاصه داستان: پس از بیدار شدن از خواب طولانی کرایوژنیک ، دانش آموز دبیرستانی آکیرا حیمگامی خود را در دنیایی می یابد که دیگر نمی شناسد. این شهر در ویرانه های جنگ قرار دارد ، جامعه اکنون توسط سازمانی به نام اوول اداره می شود و ازدواج سنتی با سیستم جدیدی که به نام "السی" شناخته می شود جایگزین شده است.
در حالی که آکیرا در تلاش است تا این آینده را به طرز چشمگیری تغییر دهد ، چهره ای آشنا در مقابل او ظاهر می شود - یوگور ، که شباهت محکمی به دوست دخترش Towasa دارد. به شوک او ، یوگور به آرامی لبخند می زند و پیشنهاد می کند: "آکیرا ... لطفا با من ازدواج کنید."
آکیرا که از پیشنهاد ناگهانی خود گیج شده است ، موافقت می کند با یوگور سفر کند و امیدوار باشد که در جایی از این جهان ، Towasa واقعی هنوز زنده است.
در طول سفر خود ، آنها در این دوره جدید با اشکال در حال تحول عشق روبرو می شوند و به معنای پیوند آنها واقعاً تأمل می کنند.
(منبع: اخبار مال)
خلاصه داستان: همه به تنهایی پس از پایان روزها ، دو دختر از طریق ویرانه های خالی ژاپن دوچرخه می گیرند - و آنها قصد ندارند اجازه دهند که فروپاشی تمدن در راه گشت و گذار باشد! حتی وقتی جهان به پایان می رسد ، سفر آنها ادامه می یابد.
(منبع: ین پرس)
خلاصه داستان: "تایجو اوکی" دانش آموز دبیرستانی، بعد از 5 سال آماده است تا به یوزوریها اوگاوا عشق خود را اعتراف کند. درست در همین زمان، یک چراغ سبز کور کننده به زمین می تابید و بشر را در سراسر جهان تبدیل به سنگ می کند..
چندین هزار سال بعد، تایجو بیدار می شود و ...
خلاصه داستان: یک بیگانه ی گربه مانند از یک کهکشان دوردست ، muumuu ، به زمین می رسد. هدف او یادگیری در مورد فناوری لوازم خانگی در زمین برای بازیابی فناوری هایی است که گونه او از دست داده . قهرمان داستان، ساکوراکو، یک زندگی معمولی دانشگاهی دارد، اما همه چیز با ورود MuuMuu تغییر می کند! ...
خلاصه داستان: تاکوپی از خانهاش در سیاره شاد سفر میکند تا شادی را بر روی زمین گسترش دهد، اما با شیزوکای بیلبخند آشنا میشود. دوستان مدرسه و زندگی خانوادگی او باعث ایجاد غم و اندوه در چهرهاش میشوند و تاکوپیِ پاکقلب مصمم است اوضاع را تغییر دهد...
خلاصه داستان: زندگی یک نوجوان مستعمره فضایی زمانی تغییر می کند که او با یک پناهنده دوست می شود و به دوئل های مکانیکی زیرزمینی می پیوندد. دنیای او با ورود گاندام مرموز و خلبان جوانش که هر دو مورد جستجوی مقامات هستند، بیشتر متزلزل می شود.
خلاصه داستان: سال ها از ناپدید شدن بشر از زمین می گذرد، با این حال هتل برج گلکسی در گینزا، توکیو به کار خود ادامه می دهد. در مرکز کارکنان آن، Yachiyo، یک ربات هتلدار اختصاصی، به همراه سایر رباتهای کارمند که به طور خستگیناپذیر در بخشهای مختلف کار میکنند، قرار دارد. آنها با هم، علیرغم نداشتن مهمان، مدتی را صرف نگهداری از هتل می کنند. همانطور که آنها در انتظار بازگشت صاحب خود و روز ظهور دوباره بشریت هستند...