خلاصه داستان: داستان با ساندا ، دانش آموز سال دوم دبیرستان آغاز می شود و با یک چاقوی آشپزخانه توسط همکلاسی خود Fuyumura مورد حمله قرار می گیرد. در حالی که ساندا در ابتدا نمی توانست وضعیت را حس کند ، او به تدریج باور کرد که اقدامات فیومورا فقط به معنای اقدامات ناشی از دومی است که یک مرحله بلوغ عجیب و غریب است.
اما این در واقع یک سوء تفاهم بود. Fuyumura به طور جدی سؤال می کند که آیا ساندا در واقع فرزندان یک خانواده خاص است ...
(منبع: MU)
خلاصه داستان: افراد مبتلا به ماموتارو و خون اونی که از طریق رگ های خود می روند ، رقابت دیرینه ای را حفظ می کنند. Oni بی دقتی ، بثورات و بی نظمی است ، در حالی که Momotarou از دنیای بشر در برابر ONI غیرقابل کنترل محافظت می کند. Shiki Ichinose یک نوجوان بی پروا و غیرمسئولانه است که از مخالفت خود آگاه است و حتی به اخراج خود از مدرسه افتخار می کند. علی رغم نگرش عصیانگر شیکی ، پدر پرورش دهنده وی ، Tsuyoshi ، عمیقاً به او اهمیت می دهد.
عشق فداکارانه Tsuyoshi به زودی در یک حادثه انفجاری نشان داده می شود که یک ماموتارو در جستجوی شیکی می کند. به عنوان یک خود مادوتارو ، Tsuyoshi سالهاست که شیکی را پنهان می کند و ریشه های Oni خود را حتی از او مخفی نگه می دارد. در حالی که او جان خود را برای نجات شیکی و اعتراف به همه چیز در نفس در حال مرگ خود می گذارد ، خون اونیی شییکی برای اولین بار بیدار می شود و او را به یک هیولا ناعادلانه که با خشم و عطش انتقام جویی سرریز می شود ، تبدیل می کند.
طغیان لحظه ای Shiki توجه Naito Mudano ، معلم ONI را در آکادمی Rakshasa - یک موسسه برای Young Oni که نیاز به درک و تکمیل قدرت خود دارند ، جلب می کند. قبل از اینکه شیکی بتواند از پدرش انتقام بگیرد ، باید یاد بگیرد که ماهیت سرسخت و تحریک آمیز خود را کنترل کند و مهمتر از همه ، با خون شیطانی خود بجنگد.
[نوشته شده توسط Mal Rewrite]
خلاصه داستان: "کلاس ها" در سن 10 سالگی داده می شود ، و حضور یا عدم وجود "مهارت" تا حد زیادی بر زندگی تأثیر می گذارد. آرل ، فرزند "شاهزاده خانم شمشیر" فارا و "پادشاه جادویی" لئون ، به عنوان "بی کلاس" شناخته شده است ... اما حتی بدون شغل یا مهارت ، آرل معتقد است که می تواند با تلاش ادامه یابد.
(منبع: Earth Star Entertainment ، ترجمه شده)
خلاصه داستان: اودا آکیرا از آن دسته آدم هایی است که مردم فراموش می کنند حتی آنجاست. با این حال، طبیعت بی ادعای او زمانی نتیجه می دهد که کل کلاسش به دنیایی فانتزی کشیده می شود و او به راحتی وارد نقش جدیدش به عنوان یک قاتل خاموش می شود. ..
خلاصه داستان: داستان انیمه در مورد جوانی به نام "سایتاما" است. او یک ابرقهرمان است که تمام حریفانش با یک ضربه مشت او شکست می خورند و او از این موضوع ناراحت است. پس به دنبال حریفی میگردد که شکست دادنش سخت باشد و او را به چالش بکشد...
خلاصه داستان: "E-Pulse" که توسط افکار و احساسات انسان ایجاد می شود ، به عنوان منبع انرژی برای دستگاه پشتیبانی AI "Sapotama" استفاده شد. از سایه این پیشرفت چشمگیر ، هیولاهای وحشتناک ظاهر می شوند. Digimon موجودات زنده ای هستند که با مصرف پالس الکترونیکی تکامل می یابند.
Tomoro Tenma پس از ملاقات با Gekkomon ، که ناگهان از Sapotama خود ظاهر می شود ، به یک تجربه خارق العاده تبدیل می شود. Tomoro در حالی که در کنار کیو ساویجیرو و سایر اعضای تیم شکار فضل "طلوع طلایی" زندگی می کند ، عزم خود را تجدید می کند. چه آینده جدیدی توسط انسان و دیجیمون جعل خواهد شد؟
(منبع: سایت رسمی)
خلاصه داستان: گل دی راجر دزد دریایی قدرتمندی بود که صاحب ثروت فراوانی بود. زمانیکه دستگیر شد و در آستانه ی اعدام قرار داشت فاش کرد که گنج بزرگ او که وان پیس نام داشت جائی در گرند لاین مخفی شده . 22 سال پس از مرگ او پسری به نام مونکی تصمیم گرفت تا یک دزد دریایی بشود و به دنبال گنج برود...
خلاصه داستان: زندگی در زاغه های یک شهر ثروتمند ، رودو و پدر پرورش دهنده او سعی می کنند با بقیه ساکنان این شهر همزیستی کنند ، اما رودو از هدر رفتن طبقه بالایی تحقیر می کند. با نادیده گرفتن هشدارهای اطرافیان ، رودو به طور مرتب در جستجوی هر چیز مفید یا ارزشمند برای نجات از "پرتگاه" - یک سوراخ عظیم که هر چیزی که زباله در نظر گرفته شود ، از جمله مردم ، از جمله مردم ، از طریق زباله های این شهر شایع می شود. پدر بیولوژیکی رودو یکی از این افراد بود که پس از متهم به قتل ، به پرتگاه پرتاب شد.
یک روز ، پس از دویدن به چهره ای مرموز در راه خانه ، رودو برای یافتن بدن در حال مرگ رگتو روی زمین باز می گردد. وی بلافاصله توسط مقامات در صحنه پیدا می شود و به قتل متهم می شود. هیچ کس به ادعاهای خود در مورد بی گناهی اعتقاد ندارد و او را به پرتگاه پرتاب می کند. با این حال ، او به جای مرگ ، خود را در مکانی عجیب و ناپاک و ناخوشایند که توسط هیولا ساخته شده از سطل زباله احاطه شده است ، پیدا می کند.
هنگامی که رودو مورد حمله هیولاهای گفته شده قرار می گیرد ، وی توسط مردی به نام انژین نجات می یابد ، که خود را "پاک کننده" نشان می دهد - شخصی که از سلاح های ویژه ای به نام سازهای حیاتی برای مبارزه با این موجودات استفاده می کند. برای اینکه انتقام خود را از کسی که Regto را کشته است ، با اکراه با اکراه پاک کننده تر شود تا بتواند راه خود را به عقب و خارج از پرتگاه بجنگد.
[نوشته شده توسط Mal Rewrite]
خلاصه داستان: یک نبرد رویال بین ابرانسان ها برای عنوان X، عنوان محبوب ترین قهرمان اتفاق می افتد....
این دنیایی است که قهرمانان توسط اعتماد مردم ایجاد می شوند و قهرمان که بیشترین اعتماد را کسب کرده است به عنوان X شناخته می شود - در این جهان ، اعتماد مردم را می توان با داده ها محاسبه کرد و این ارزش ها بر مچ دست همه منعکس می شود.
خلاصه داستان: ده هزار سال پس از تأسیس قبیله تانگ در قاره دولو، قبیله تانگ تا مرز انقراض و نابودی رفته است...
حالا نسل جدیدی از استعدادهای فوق العاده متولد شده اند. آیا نسل جدید میتواند قبیله تانگ را دوباره تأسیس کند و داستانی جدید از عظمت را برای قبیله تانگ روایت کند؟