خلاصه داستان: "رایزل" پس از 820 سال از خواب بیدار می شود. او دارای عنوان ویژه "Noblesse" یعنی یک اشراف زاده اصیل که محافظ دیگر اشراف زاده هاست. در تلاش برای محافظت از رایزل، خدمتکارش "فرانکشتاین" او را در دبیرستان "یه رن" ثبتنام میکند تا عادات و کارهای روزمره انسانها را از همکلاسیهایش یاد بگیرد....
خلاصه داستان: "شوییچی کاگایا" یک راز دارد. به غیر از داشتن نمرات عالی و مهارت در ورزش، خصوصیاتی دارد که نمی توان آن را عادی نامید. در واقع، حتی او را نمی توان انسان تلقی کرد.
یک صبح سرنوشت ساز، او به عنوان یک هیولا از خواب بیدار شد. با قدرتی غیر عادی ، حس بویایی غیر طبیعی ، پنجه های کرکی بزرگ و...
خلاصه داستان: در جزیره ه ای دوردست، یک آکادمی وجود دارد. یک آکادمی متشکل از دانش آموزانی با قدرتهای ماوراطبیعی که به طور خستگی ناپذیر برای مقابله با دشمنان بشریت آموزش می بینند و آماده می شوند.
اما دانش آموزی بدون هیچگونه قدرت ماورائی ذاتی وارد این آکادمی می شود. کسی که تنها با هوش مهارتش می خواهد دشمنان بشریت را شکست دهد...
خلاصه داستان: "تورو هوندا" دبیرستانی 16 ساله پس از اینکه یک تراژدی خانوادگی زندگی اش را دگرگون می کند، مجبور می شود زندگی و مشکلات خود را به دست گرفته و برود… به یک چادر! متاسفانه خانه جدیدش در املاک و زمینهای شخصی متعلق به قبیله مرموز "سوما" قرار گرفته و طولی نمی کشد که مالکان راز او را می فهمند. تورو خیلی زود متوجه می شود که آن خانواده پیشنهاد سرپرستی او را دادند و اینکه سوماها هم رازهای خودرا دارند (هنگامیکه توسط جنس مخالف در آغوش گرفته می شوند، تبدیل به حیوانات "زودیاک چینی" میشوند!) و...
خلاصه داستان: داستان از این قرار است که "لایت یاگامی"، مرد جوانی که از جرم و بزهکاری بیزار است، تصادفاً دفتری پیدا میکند که رویش نوشتهشده "دفتر مرگ" ( Death Note ). در صفحهٔ اول دفتر توضیح دادهشده که اگر نام شخصی در دفتر نوشته شود و نویسنده در همانحال چهره شخص را در ذهنش مجسم کند، آن شخص پس از ۴۰ ثانیه خواهد مُرد. "لایت" در صدد استفاده از دفتر بر میآید…
خلاصه داستان: تومویا اوکازاکی یک بزهکار است که زندگی را کسل کننده می بیند و معتقد است که هرگز به چیزی نمی رسد. او به همراه دوستش یوهی سونوهارا از مدرسه میگذرد و قصد دارد روزهای دبیرستان خود را هدر دهد.
یک روز در حالی که به سمت مدرسه می رفت، تومویا از کنار دختر جوانی می گذرد که آرام با خودش زمزمه می کند. بدون اخطار فریاد می زند "آنپان!" (یک غذای محبوب ژاپنی) که توجه تومویا را به خود جلب می کند. او به زودی متوجه می شود که نام دختر ناگیسا فوروکاوا است و او چیزهایی را که دوست دارد به زبان می آورد تا به خودش انگیزه بدهد. ناگیسا ادعا میکند که آنها اکنون با هم دوست هستند، اما تومویا از آنجا دور میشود و این برخورد را بهعنوان هیچی پشت سر میگذارد.
با این حال، تومویا متوجه می شود که او بیشتر و بیشتر در اطراف مدرسه متوجه ناگیسا می شود. سرانجام او قبول کرد و با او دوست شد. تومویا متوجه می شود که ناگیسا به دلیل یک بیماری شدید یک سال عقب مانده است و رویای او احیای باشگاه نمایش مدرسه است. او که ادعا می کند هیچ کاری بهتر از این ندارد، تصمیم می گیرد به همراه چهار دختر دیگر به او کمک کند تا به این هدف برسد.
همانطور که تومویا زمان بیشتری را با دختران می گذراند، بیشتر در مورد آنها و مشکلات آنها می آموزد. همانطور که او سعی می کند به هر دختر کمک کند تا بر مانع مربوطه خود غلبه کند، شروع به درک می کند که زندگی آنقدرها هم که قبلاً فکر می کرد کسل کننده نیست.
[نوشته شده توسط MAL Rewrite]
خلاصه داستان: دانش آموزی عجیبی به نام "اوگی اوشینو" به تازگی وارد دبیرستان نائوتسو شده است. او به توسط دوست مشترکشان کانبارو سوروگا به کویومی آراراگی معرفی میشود، تا در مورد کشف عجیبی که انجام داده مشاوره دریافت کند. پس از نگاهی به چیدمان مدرسه، اوگی متوجه می شود که یک کلاس درس در یک منطقه خالی ظاهر شده است که...
خلاصه داستان: "تاکهمیچی هانگاکی" در بدترین شرایط زندگی خود، متوجه می شود معشوقه سابقش "هیناتا تاچیبانا" توسط تبهکاران "صلیب شکسته" کشته شده است.
روز بعد از این خبر، در ایستگاه قطار بود بر روی ریل می افتد و وقتی چشمانش را باز می کند متوجه می شود به 12 سال قبل بازگشته تا عشقش را نجات دهد...