خلاصه داستان: نائوئه کان، یک ماساژدرمانگر است که با یک بیمار عجیب آشنا می شود: یک بانوی دوست داشتنی با گوش های نوک تیز و چشم های زمرد که عاشق غذاهای ناسالم است. وسواس او را فراگرفته است و حالا نائو باید به او کمک کند تا وزن کم کند...
خلاصه داستان: اوکومورا، رئیس کلوپ مانگای مدرسه، ادعا می کند هیچ علاقه ای به دختران واقعی ندارد. او شیفته یک شخصیت مانگای معروف به لیلیل است. حالا سال تحصیلی جدید شروع شده و یک دختر واقعی به نام ریریسا که به کازپلی علاقه مند است به باشگاه وارد می شود. ریریسا اوکومورا را متقاعد می کند تا عکاس او شود و ...
خلاصه داستان: هایاتو کاسوکابه، پس از مرگ مادربزرگش به توکیو برمیگردد و کافه او را به ارث میبرد. او قصد دارد کافه را خراب کند و تبدیل به پارکینگ کند، اما متوجه می شود که مادربزرگش قبل از مرگ پنج دختر را به خانه برده است...
خلاصه داستان:
در دنیای پس از آخرالزمانی که تحت سلطه افرادی بنام "اعداد" است، هویت انسانها با چیزی به نام "شمار" نشانه گذاری شده است. این شمار مسافتی را که فرد طی میکند و میزان تعریف و تمجید از آنها را مشخص می کند و در صورت صفر شدن باعث نابودی آنها می شود...
خلاصه داستان: سومیرکو اوگاوا در یک کتابفروشی شلوغ مشغول به کار است و می خواهدنویسنده رمان شود. پس از رخ دادن اتفاقات عجیبی در شهر ، او با همکارش رن آداشینو شروع به بررسی آنها میکند. اما رن رازی را پنهان می کند! آنها با مهارت های خود چه چیزی را کشف خواهند کرد؟
خلاصه داستان: هنگام نجات دادن یک غریبه از تصادف کشته شد. یک "نیت(NEET)" 34ساله به عنوان "رودئوس گریرات" در دنیایی جادوی تولد تازه پیدا کرد. با دانش و تجربه زندگی گذشته، رودئوس قسم خورد اشتباهات گذشته را تکرار نکند. حال با نیروی جادویی عظیم و ذهن یک بزرگسال ...
خلاصه داستان: "شوییچی کاگایا" یک راز دارد. به غیر از داشتن نمرات عالی و مهارت در ورزش، خصوصیاتی دارد که نمی توان آن را عادی نامید. در واقع، حتی او را نمی توان انسان تلقی کرد.
یک صبح سرنوشت ساز، او به عنوان یک هیولا از خواب بیدار شد. با قدرتی غیر عادی ، حس بویایی غیر طبیعی ، پنجه های کرکی بزرگ و...
خلاصه داستان: خواهر و برادر سورا و شیرو با هم مخوف ترین تیم گیمرهای حرفه ای جهان ، (The Blank) را تشکیل می دهند.
هنگامی که آنها موفق می شوند خدا را در یک بازی شطرنج شکست دهند ، به دنیایی فرستاده می شوند که در آن همه اختلافات با بازی کردن حل می شود.
خلاصه داستان: در مأموریتی برای کشف تمام مهارتهای آشپزی جهان، آرزوی نهایی زندگی سوماً یوکیهیرا، تبدیل شدن به آشپزی ماهر حتی فراتر از پدرش بود.. او در رستوران پدر خود در حال کار است و از یوکیهارو فارغ التحصیل میشه ، یک روز پدر او یوکیهیرا جویچیرو تصمیم به بستن رستوران خود می گیرد تا در اروپا آشپزی کند در حالی که او لگدمال شده بود ، روحیه سست شده سوما پا به مبارزه طلیده شدن توسط فارغ التحصیل نابغه کالجی به نام جویچیرو دوباره زنده شد . آیا او می تواند پیروز شود ؟ در آکادمی که در سال تنها ۱۰% از دانشجو هاش قبول می شود.