خلاصه داستان: اوکومورا، رئیس کلوپ مانگای مدرسه، ادعا می کند هیچ علاقه ای به دختران واقعی ندارد. او شیفته یک شخصیت مانگای معروف به لیلیل است. حالا سال تحصیلی جدید شروع شده و یک دختر واقعی به نام ریریسا که به کازپلی علاقه مند است به باشگاه وارد می شود. ریریسا اوکومورا را متقاعد می کند تا عکاس او شود و ...
خلاصه داستان: "آلیسا" که نیمه روسی نیمه ژاپنی است، باهوش، ظریف و فوقالعاده زیباست و بت مدرسه محسوب میشود. او با موهای بلند نقرهای، چشمهای آبی مسحورکننده و پوست فوقالعاده روشن، قلب دانشآموزان پسر زیادی را تسخیر کرده. با این حال، همه در اطراف او محتاط هستند.
ماساچیکا کوزه، پسری نسبتاً متوسط است که روزهایش را با تماشای انیمه و بازیهای گاچا میگذراند و...
خلاصه داستان: مائوکا کوکو نو رتوسی خواهر و برادری به نام های تاتسویا و میوکی شیبا را دنبال می کند که در دبیرستان اول وابسته به دانشگاه جادوی ملی ثبت نام کرده اند. پس از شرکت در امتحان، میوکی در سطح اول قرار می گیرد . تاتسویا به دوره دوم سقوط می کند. «بلوم ها»، کسانی که نمرات بالایی می گیرند، به دوره اول اختصاص داده می شوند، در حالی که «علف های هرز» دانش آموزان ذخیره ای هستند که به آنها اختصاص داده شده اند. دوره دوم.
خلاصه داستان: سومیرکو اوگاوا در یک کتابفروشی شلوغ مشغول به کار است و می خواهدنویسنده رمان شود. پس از رخ دادن اتفاقات عجیبی در شهر ، او با همکارش رن آداشینو شروع به بررسی آنها میکند. اما رن رازی را پنهان می کند! آنها با مهارت های خود چه چیزی را کشف خواهند کرد؟
خلاصه داستان: کرافت لارن که یک بازرگان است، دختری زیبا که گوش و دم گرگی دارد رادر گاری خود پیدا می کند. هولو می خواهد که به خانهی خود، جنگل یویتسو که در شمال است برگردد و به همین دلیل، همسفر لارنس میشود...
خلاصه داستان: کومیکو، دختری بدون جاهطلبی زندگی دبیرستانی خود را آغاز کرده، تصمیم به تغییر دارد و سعی می کند سرگرمیاش، نواختن یوفونیوم در ارکستر را کنار بگذارد، اما ...
خلاصه داستان: آیک، قهرمان داستان که به عنوان یک شیطان بزرگ شده به عنوان قوی ترین جادوگر ارتش شیاطین شناخته می شود. در حالی که هویت انسانی خود را پنهان می کند، هدف او همزیستی بین شیاطین و انسان هاست...
خلاصه داستان: تاکوما مردی مجرد است که کاری جز رفتن سر کار و بازگشت به خانه ندارد. او که از انجام کارهای روزمره خسته شده، تصمیم می گیرد از یک ربات برای آشپزی و نگهداری خانه استفاده کند.
"مینا چان" آنقدر خانه دار خوبی است که تاکوما به شوخی می گوید که باید همسرش شود. مینا شوخی تاکوما را جدی می گیرد و به آرامی..
خلاصه داستان: گل دی راجر دزد دریایی قدرتمندی بود که صاحب ثروت فراوانی بود. زمانیکه دستگیر شد و در آستانه ی اعدام قرار داشت فاش کرد که گنج بزرگ او که وان پیس نام داشت جائی در گرند لاین مخفی شده . 22 سال پس از مرگ او پسری به نام مونکی تصمیم گرفت تا یک دزد دریایی بشود و به دنبال گنج برود...