خلاصه داستان: "کلاس ها" در سن 10 سالگی داده می شود ، و حضور یا عدم وجود "مهارت" تا حد زیادی بر زندگی تأثیر می گذارد. آرل ، فرزند "شاهزاده خانم شمشیر" فارا و "پادشاه جادویی" لئون ، به عنوان "بی کلاس" شناخته شده است ... اما حتی بدون شغل یا مهارت ، آرل معتقد است که می تواند با تلاش ادامه یابد.
(منبع: Earth Star Entertainment ، ترجمه شده)
خلاصه داستان: "این حزب نیازی به یک جادوگر بی کفایت ندارد که فقط بتواند از جادوی حمایتی استفاده کند. شما اخراج شده اید ، الک یگر."
ناگهان ، الک ، یک جادوگر دادگاه که به حزب ولیعهد پیوسته بود تا به او کمک کند تا سیاه چال ها را فتح کند - از حزب تبعید شد. و نه فقط حزب ، بلکه آزار و اذیت ولیعهد او را از کاخ سلطنتی نیز تبعید کرده است ، و یک دوست از "آکادمی جادویی" به الک ، که در پایان شوخ طبعی خود بود ، نزدیک شد.
"سلام ، الک. آیا می خواهید سعی کنید دوباره سیاه چال را با ما فتح کنید؟"
و به همین ترتیب ، به همراه دوستانی که او با آنها مهمانی می کردند ، الک دومین سفر خود را در زندگی آغاز می کند. این داستان ماجراجویی یک جادوگر سابق دادگاه است که رها شده است.
چهار سال پیش ، "دوره ماندگار" ، یک مهمانی چهار نفره که "افسانه ای" خوانده شده بودند ، به تدریج نام خود را در سراسر جهان گسترش داده است.
(منبع: Kodansha ، ترجمه شده)
خلاصه داستان: در وسط یک توپ ، نامزد اسکارلت ، کایل ، ناگهان نامزدی آنها را صدا می کند. او به دروغ متهم به قلدر بودن است و مردم ناعادلانه او را "شرور" می نامند. اشراف و خانواده های نجیب همه او را محکوم می کنند. سالها بود که او مجبور شد با سوءاستفاده و احمقانه خود کنار بیاید ، اما دیگر نمی تواند از آن استفاده کند! در پایان شوخ طبعی ، او یک مورد آخر را درخواست می کند. تا به او مشت خوبی در چهره بدهد. بنابراین داستان انتقام اسکارلت از کایل و کرونی های او آغاز می شود! خیالی در مورد یک جنگنده زیبا و در عین حال سرکشگر ، که اجازه نمی دهد کسی از او استفاده کند !!
(منبع: آلفا مانگا)
خلاصه داستان: سامارا "سام" یانگ توسعه دهنده ای در لس آنجلس است که با اولین بازی ویدیویی خود با نام Ruminate قصد دستیابی به رویاهای خود را دارد. یعنی تا زمانی که یک پخش کننده محبوب به بازی یک بررسی دلخراش بدهد. حتی از این بدتر ، سام متوجه می شود که منتقد مشکل ساز اکنون همسایه جدید اوست! در یک داستان کمدی ، عاشقانه و کاملاً واقعی درباره بازی ، الگوهای رفتاری و اضطراب اجتماعی گم شوید. برای طرح بیایید ، برای سگ بمانید.
خلاصه داستان: بیایید راه برویم و صحبت کنیم. آیا می توانید بلند شوید؟
دروغ گونوسیا دروغ می گوید. آنها با وانمود به انسان بودن ، آنها نزدیک می شوند ، فریب و فریب می دهند و سپس هر شخص را در مجاورت جهان ، یک قربانی در هر زمان ریشه کن می کنند.
خدمه یک سفینه فضایی در حال حرکت ، در برابر یک تهدید مرموز و کشنده که به عنوان "گنوسیا" شناخته می شود و هیچ تصوری از این که در بین آنها واقعاً دشمن است ، روبرو نیست ، طرحی ناامید کننده برای بقا ایجاد می کند. مشکوک ترین آنها در بین آنها یک به یک در "خواب سرد" قرار می گیرد ، در تلاش برای خلاص شدن کامل کشتی گنوسیا.
با این حال ، تقریباً غیرممکن است که بگوییم آیا هر شخص در خواب سرد است ، واقعاً گنوسی بود - یا فقط یک قلاب فقیر و ناگوار ، که توسط Gnosia برای بقای خود قربانی شده است. آیا انسانها می توانند پیروز شوند؟ یا بشر محکوم است ...؟
(منبع: بازیگری)
خلاصه داستان: Kannawa-senpai چیزهای زیادی در نظر گرفته می شود ، اما قطعاً صاف یکی از آنها نیست. سپس او با كامگاوا ، كوه جدید خود ملاقات می كند. او ناز ، کمی ناراحتی و صحبت کردن با آن آسان است. چگونه این Senpai بی دست و پا می تواند این احساسات جدید را برطرف کند؟!
(منبع: رسانه های کامیکی)
خلاصه داستان: هنگامی که ماری دبیرستان به یک دانش آموز TARDY متوسل می شود ، او از اینکه متوجه می شود او یک جانور است که باید در مدرسه خود شرکت کند ، تعجب می کند! از این گذشته ، برای Beastfolk در کنار انسان همزیستی نیست ، اما هنوز هم غیر معمول است ، با تعصب و همه. در ابتدا عصبی از ملاقات با یکی ، ماری به زودی می آموزد که بیشتر از نمای بیرونی خزدارش برای او وجود دارد. در حقیقت ، هرچه بیشتر او را آشنا می کند ، بیشتر او را به سمت او ، استوار بودن ، مهربانی و ... بدنش می بیند ...
(منبع: ین پرس)
خلاصه داستان: Kaboku Kotani دبیرستان را شروع می کند ، و او قصد دارد آنچه را که همیشه انجام داده است انجام دهد: با دوستانش همراه شوید ، ساکت باشید و توجه زیادی به خودش جلب نکنید. از این گذشته ، به اندازه کافی سخت است که با لکنت مانند او کنار بیایید - چرا با ایستادن از جمعیت ، اوضاع را بدتر می کند؟ اما پس از آن او سال اول دیگر ، Hikari Wanda را می بیند ، مانند هیچ کس در حال تماشای نیست-یا مثل اینکه او اهمیتی نمی دهد چه کسی او را می بیند. این باعث تعجب کابوکو می شود: آیا او می تواند به همان آزادی برسد؟ برای پیدا کردن راه خود به واندا ، او کاری را انجام می دهد که هرگز فکر نمی کرد: او به باشگاه رقص می پیوندد. از این گذشته ، هر روال با یک قدم واحد شروع می شود ، درست است؟ به کبوکو و واندا بپیوندید زیرا آنها راه زندگی و عشق خود را آزاد می کنند!
(منبع: Kodansha USA)
خلاصه داستان: افراد مبتلا به ماموتارو و خون اونی که از طریق رگ های خود می روند ، رقابت دیرینه ای را حفظ می کنند. Oni بی دقتی ، بثورات و بی نظمی است ، در حالی که Momotarou از دنیای بشر در برابر ONI غیرقابل کنترل محافظت می کند. Shiki Ichinose یک نوجوان بی پروا و غیرمسئولانه است که از مخالفت خود آگاه است و حتی به اخراج خود از مدرسه افتخار می کند. علی رغم نگرش عصیانگر شیکی ، پدر پرورش دهنده وی ، Tsuyoshi ، عمیقاً به او اهمیت می دهد.
عشق فداکارانه Tsuyoshi به زودی در یک حادثه انفجاری نشان داده می شود که یک ماموتارو در جستجوی شیکی می کند. به عنوان یک خود مادوتارو ، Tsuyoshi سالهاست که شیکی را پنهان می کند و ریشه های Oni خود را حتی از او مخفی نگه می دارد. در حالی که او جان خود را برای نجات شیکی و اعتراف به همه چیز در نفس در حال مرگ خود می گذارد ، خون اونیی شییکی برای اولین بار بیدار می شود و او را به یک هیولا ناعادلانه که با خشم و عطش انتقام جویی سرریز می شود ، تبدیل می کند.
طغیان لحظه ای Shiki توجه Naito Mudano ، معلم ONI را در آکادمی Rakshasa - یک موسسه برای Young Oni که نیاز به درک و تکمیل قدرت خود دارند ، جلب می کند. قبل از اینکه شیکی بتواند از پدرش انتقام بگیرد ، باید یاد بگیرد که ماهیت سرسخت و تحریک آمیز خود را کنترل کند و مهمتر از همه ، با خون شیطانی خود بجنگد.
[نوشته شده توسط Mal Rewrite]
خلاصه داستان: زندگی در زاغه های یک شهر ثروتمند ، رودو و پدر پرورش دهنده او سعی می کنند با بقیه ساکنان این شهر همزیستی کنند ، اما رودو از هدر رفتن طبقه بالایی تحقیر می کند. با نادیده گرفتن هشدارهای اطرافیان ، رودو به طور مرتب در جستجوی هر چیز مفید یا ارزشمند برای نجات از "پرتگاه" - یک سوراخ عظیم که هر چیزی که زباله در نظر گرفته شود ، از جمله مردم ، از جمله مردم ، از طریق زباله های این شهر شایع می شود. پدر بیولوژیکی رودو یکی از این افراد بود که پس از متهم به قتل ، به پرتگاه پرتاب شد.
یک روز ، پس از دویدن به چهره ای مرموز در راه خانه ، رودو برای یافتن بدن در حال مرگ رگتو روی زمین باز می گردد. وی بلافاصله توسط مقامات در صحنه پیدا می شود و به قتل متهم می شود. هیچ کس به ادعاهای خود در مورد بی گناهی اعتقاد ندارد و او را به پرتگاه پرتاب می کند. با این حال ، او به جای مرگ ، خود را در مکانی عجیب و ناپاک و ناخوشایند که توسط هیولا ساخته شده از سطل زباله احاطه شده است ، پیدا می کند.
هنگامی که رودو مورد حمله هیولاهای گفته شده قرار می گیرد ، وی توسط مردی به نام انژین نجات می یابد ، که خود را "پاک کننده" نشان می دهد - شخصی که از سلاح های ویژه ای به نام سازهای حیاتی برای مبارزه با این موجودات استفاده می کند. برای اینکه انتقام خود را از کسی که Regto را کشته است ، با اکراه با اکراه پاک کننده تر شود تا بتواند راه خود را به عقب و خارج از پرتگاه بجنگد.
[نوشته شده توسط Mal Rewrite]