خلاصه داستان: زندگی یک نوجوان مستعمره فضایی زمانی تغییر می کند که او با یک پناهنده دوست می شود و به دوئل های مکانیکی زیرزمینی می پیوندد. دنیای او با ورود گاندام مرموز و خلبان جوانش که هر دو مورد جستجوی مقامات هستند، بیشتر متزلزل می شود.
خلاصه داستان: مگ در هفدهمین سالگرد تولدش میفهمد که یک سال دیگر زنده است، مگر اینکه هزار اشک شادی جمع کند تا بذری از زندگی بپروراند. او با کمک به دیگران از طریق جادو، پیوندهای ارزشمند زندگی را کشف می کند...
خلاصه داستان: در دوره ادو ، یک دوشیزه حرم به نام "Itukihime" در روستای کوهستانی کادونو وجود داشت. جینتا ، جوانی که علی رغم اینکه غریبه است ، به عنوان سرپرست حرم دوشیزه عمل می کند ، با یک دیو اسرارآمیز روبرو می شود که از آینده دور در جنگل صحبت می کند و در آنجا برای شکست دادن آن ...
خلاصه داستان: در منطقه سخت معروف به مرزهای مرزی ، انسانها باید با نبرد بی پایان علیه موجودات دمی و انسانی که بی امان به آنها می آیند ، بجنگند ، قصد دارند سرزمین و خدایان خود را بگیرند. پسر جوانی به نام کای ، که برای دفاع از روستای خود می جنگد ، یک آسیب تهدیدآمیز را تحمل می کند که باعث می شود او از زندگی گذشته خاطرات خود را به دست آورد. اگر شما یک حامل نگهبان نیستید ، مثل این است که زندگی را در حالت سخت بازی می کنید ... دانش تازه کای به او حس جدیدی از "قانون" ناعادلانه "که بر دنیای اطراف خود حاکم است ، می دهد. یک چیز واضح است: برای اینکه کسانی که بدون خدا به عنوان سرپرست خود خدمت می کنند ، زندگی یک مبارزه مداوم برای بقا است. بدین ترتیب داستان حماسی صعود یک پسر جوان به دنیای وسیعی پر از جادو ، خونریزی و رمز و راز آغاز می شود.
(منبع: J-Novel Club)
خلاصه داستان: زندگی برای آن شرلی ، یتیم 11 ساله با تصور گسترده و خلق و خوی کوتاه آسان نیست. در پیچ و تاب سرنوشت ، او به خانه Cuthbert در Avonlea منتقل می شود. سرنشینان سالخورده ماریلا و متیو كوتبرت به دنبال پسری جوان برای كمك در مزارع بودند ، اما وقتی متوجه می شوند كه آن دختر است ، كاملاً شوك می كنند...
خلاصه داستان: یک روز ، کورت ، یک پسر مهربان ، ناگهان به دلیل "بی فایده بودن" از حزب قهرمان بیرون می رود. او می یابد که استعداد وی برای سلاح ، جادو و سایر مهارتهای مربوط به جنگی پایین ترین رتبه است ، بنابراین او کارهای عجیب و غریب را برای ترمیم دیوارهای قلعه و حفر مواد معدنی می گیرد ، جایی که توانایی های استثنایی وی بلافاصله فاش می شود. او ثابت می کند که در پخت و پز ، ساختمان ، استخراج ، تهیه ابزارهای جادویی مهارت دارد-در حقیقت ، استعداد او برای هر مهارت غیر مرتبط با مبارزه با SSS-Ranking بود! با این حال ، کورت کاملاً از استعداد خود بی خبر است و در نهایت نجات مردم ، شهر و حتی کشور از طریق اقدامات بی خبر او!
(منبع: Alphapolis)
خلاصه داستان: بریل گاردینانت، که خود را "پیرمرد فروتن" معرفی می کند، یک مربی شمشیربازی در دوجوی خود در دهکده ای روستایی است.
بریل به پایتخت سفر میکند و با تعدادی از شاگردان سابقش دوباره متحد میشود. اما چرا همه آنها سرپرستی او را می خواهند؟!...