خلاصه داستان: زندگی در زاغه های یک شهر ثروتمند ، رودو و پدر پرورش دهنده او سعی می کنند با بقیه ساکنان این شهر همزیستی کنند ، اما رودو از هدر رفتن طبقه بالایی تحقیر می کند. با نادیده گرفتن هشدارهای اطرافیان ، رودو به طور مرتب در جستجوی هر چیز مفید یا ارزشمند برای نجات از "پرتگاه" - یک سوراخ عظیم که هر چیزی که زباله در نظر گرفته شود ، از جمله مردم ، از جمله مردم ، از طریق زباله های این شهر شایع می شود. پدر بیولوژیکی رودو یکی از این افراد بود که پس از متهم به قتل ، به پرتگاه پرتاب شد.
یک روز ، پس از دویدن به چهره ای مرموز در راه خانه ، رودو برای یافتن بدن در حال مرگ رگتو روی زمین باز می گردد. وی بلافاصله توسط مقامات در صحنه پیدا می شود و به قتل متهم می شود. هیچ کس به ادعاهای خود در مورد بی گناهی اعتقاد ندارد و او را به پرتگاه پرتاب می کند. با این حال ، او به جای مرگ ، خود را در مکانی عجیب و ناپاک و ناخوشایند که توسط هیولا ساخته شده از سطل زباله احاطه شده است ، پیدا می کند.
هنگامی که رودو مورد حمله هیولاهای گفته شده قرار می گیرد ، وی توسط مردی به نام انژین نجات می یابد ، که خود را "پاک کننده" نشان می دهد - شخصی که از سلاح های ویژه ای به نام سازهای حیاتی برای مبارزه با این موجودات استفاده می کند. برای اینکه انتقام خود را از کسی که Regto را کشته است ، با اکراه با اکراه پاک کننده تر شود تا بتواند راه خود را به عقب و خارج از پرتگاه بجنگد.
[نوشته شده توسط Mal Rewrite]
خلاصه داستان: گل دی راجر دزد دریایی قدرتمندی بود که صاحب ثروت فراوانی بود. زمانیکه دستگیر شد و در آستانه ی اعدام قرار داشت فاش کرد که گنج بزرگ او که وان پیس نام داشت جائی در گرند لاین مخفی شده . 22 سال پس از مرگ او پسری به نام مونکی تصمیم گرفت تا یک دزد دریایی بشود و به دنبال گنج برود...
خلاصه داستان: پسری از یک مکعب فضایی قدرتهای کیهانی دریافت میکند. پس از اینکه عشق معشوقش را به دست میآورد، با رقیب و تهدیدهای فزایندهای روبرو میشود. وقتی دختر به قلمرو دیگری برده میشود، پسر ماموریت نجاتی را آغاز میکند که ارزشهایش را شکل میدهد....
خلاصه داستان: پسری روستایی به نبرد علیه مهاجمان نیمهانسان میپیوندد. کای پس از از دست دادن دوستانش در نبرد زخمی میشود و خاطراتی از زندگی گذشتهاش را کشف میکند که او را به دنیایی فانتزی و جادویی میبرد...
خلاصه داستان: زندگی یک نوجوان مستعمره فضایی زمانی تغییر می کند که او با یک پناهنده دوست می شود و به دوئل های مکانیکی زیرزمینی می پیوندد. دنیای او با ورود گاندام مرموز و خلبان جوانش که هر دو مورد جستجوی مقامات هستند، بیشتر متزلزل می شود.
خلاصه داستان: ده هزار سال پس از تأسیس قبیله تانگ در قاره دولو، قبیله تانگ تا مرز انقراض و نابودی رفته است...
حالا نسل جدیدی از استعدادهای فوق العاده متولد شده اند. آیا نسل جدید میتواند قبیله تانگ را دوباره تأسیس کند و داستانی جدید از عظمت را برای قبیله تانگ روایت کند؟
خلاصه داستان: در دنیایی از حیوانات انسان نما، بل لابلاک به عنوان تنها انسان متولد شده استو «بیچهره» نامیده میشد. حالا او تصمیم میگیرد تا برای یافتن ریشههایش سفری را آغاز کند...
خلاصه داستان: مگ در هفدهمین سالگرد تولدش میفهمد که یک سال دیگر زنده است، مگر اینکه هزار اشک شادی جمع کند تا بذری از زندگی بپروراند. او با کمک به دیگران از طریق جادو، پیوندهای ارزشمند زندگی را کشف می کند...
خلاصه داستان: یک روز ، کورت ، یک پسر مهربان ، ناگهان به دلیل "بی فایده بودن" از حزب قهرمان بیرون می رود. او می یابد که استعداد وی برای سلاح ، جادو و سایر مهارتهای مربوط به جنگی پایین ترین رتبه است ، بنابراین او کارهای عجیب و غریب را برای ترمیم دیوارهای قلعه و حفر مواد معدنی می گیرد ، جایی که توانایی های استثنایی وی بلافاصله فاش می شود. او ثابت می کند که در پخت و پز ، ساختمان ، استخراج ، تهیه ابزارهای جادویی مهارت دارد-در حقیقت ، استعداد او برای هر مهارت غیر مرتبط با مبارزه با SSS-Ranking بود! با این حال ، کورت کاملاً از استعداد خود بی خبر است و در نهایت نجات مردم ، شهر و حتی کشور از طریق اقدامات بی خبر او!
(منبع: Alphapolis)