خلاصه داستان: "کیمیزوکا کیمیهیکو" یک آهن ربای دردسره. از گیر افتادن تو صحنه جرم تا دیدن معاملۀ موادمخدر.... حتی پرواز معمولیش هم شرایط اظطراری پیدا میکنه و نیاز به یه کارآگاه تو کابین پیدا میشه.
اما یه دختر مو نقرهای به اسم "سیتا" خودش رو کارآگاه معرفی میکنه و...
خلاصه داستان: شاتو دانکوورث، شکارچی فضل تازه کار، هرگز انتظار نداشت با کسی روبرو شود که بتواند بر او غلبه کند. حتی کمتر به این دلیل که مرد مرموز فوراً به او علاقه مند شود - تا حدی که به مأموریت های او کمک کند. با این حال، شاتو روشن می کند که او هیچ برنامه ای برای سرگرمی شخصی با او ندارد.
شرکت شاتو به زودی وظیفه از بین بردن سونگ رایانگ ها - یک قاتل متخصص و عضو سابق یک سازمان قدرتمند آسیایی را بر عهده می گیرد. به طور تصادفی، رایانگ ها مردی است که او را تعقیب کرده است. علیرغم پیشینه اش، شاتو با اکراه موافقت می کند که با رایانگ ها به عنوان بخشی از یک معامله ملاقات کند: در ازای بیرون رفتن با او، او مکان اهداف فعلی، مرده یا زنده را در اختیار او قرار می دهد.
اما زمانی که گذشته شروع به تسخیر هر دو قاتل می کند، ممکن است نیاز باشد که قرار آنها به پایان برسد، زیرا گرفتاری آنها زندگی آنها را در معرض خطر جدی قرار می دهد.
[نوشته شده توسط MAL Rewrite]
خلاصه داستان:
"کاترینا کلائس" ۸ ساله، تنها دختر یک دوک است که زندگی آرام و به دور از دغدغه ای را می گذراند تا اینکه که سرش به سنگ میخورد و به یاد می آورد که او در واقع دختر یک دوک نیست. او قبلا یک اوتاکو بوده که بعد از گذراندن شب در بازی "Fortune Lover" و بیدار ماند تا صبح، در راه رفتن به مدرسه درگذشته است. بعد ازاینکه پی می برد محیط اطرافش به طرز عجیبی آشناست، متوجه می شود که در دنیای فورچون لاور به عنوان شخصیت منفی زن دوباره متولد شده، ...
خلاصه داستان: پسری به نام اینویاشا که نیمه انسان است و نیمه شیطان، دنبال سنگ مقدسی است و در جریان پیدا کردن این سنگ عاشق دختری به نام کیکیو می شود و می فهمد که سنگ مقدس دست کیکیو می باشد و به او می گوید که من با قدرت این سنگ مقدس به انسان تبدیل میشوم و با هم زندگی می کنیم ولی بعد از مدتی کیکیو می فهمد که او می خواسته با قدرت سنگ مقدس به یک شیطان واقعی تبدیل شود و موقع دزدیدن سنگ مقدس با یک تیر مهر و موم شده او را به درختی آویزان می کند و...
خلاصه داستان: هفت مبارز که هرکدام به یک ارباب خدمت می کنند تا بتوانند در یک مبارزه برای جام مقدس شرکت کنند. در این میان "شیرو" که بی خبر از این اتفاقات است به طور اتفاقی مبارزه ی دو تن از ارباب ها را می بیند و همین باعث می شود به طور ناخواسته او نیز وارد این مبارزات شود ....
خلاصه داستان: با پایان یافتن مراسم فارغ التحصیلی در دبیرستان کاتاگیری، کیوکو هوری، دوست پسرش ایزومی میامورا و دوستانشان شروع به نگاه کردن به دوران دانشجویی خود می کنند. لحظاتی که آنها با هم به اشتراک گذاشتند ممکن است زودگذر باشد، اما هر کدام تکه ای رنگارنگ از خاطرات ارزشمند آنهاست.
[نوشته شده توسط MAL Rewrite]
خلاصه داستان:
در دنیای پس از آخرالزمانی که تحت سلطه افرادی بنام "اعداد" است، هویت انسانها با چیزی به نام "شمار" نشانه گذاری شده است. این شمار مسافتی را که فرد طی میکند و میزان تعریف و تمجید از آنها را مشخص می کند و در صورت صفر شدن باعث نابودی آنها می شود...
خلاصه داستان: مائوکا کوکو نو رتوسی خواهر و برادری به نام های تاتسویا و میوکی شیبا را دنبال می کند که در دبیرستان اول وابسته به دانشگاه جادوی ملی ثبت نام کرده اند. پس از شرکت در امتحان، میوکی در سطح اول قرار می گیرد . تاتسویا به دوره دوم سقوط می کند. «بلوم ها»، کسانی که نمرات بالایی می گیرند، به دوره اول اختصاص داده می شوند، در حالی که «علف های هرز» دانش آموزان ذخیره ای هستند که به آنها اختصاص داده شده اند. دوره دوم.
خلاصه داستان: "شیدو ایتسوکا" روح دختری را می بیند که از دنیای نابود ترد شده است . "توکا" در ۳۰ سال پیش تقریبا بشریت را منقرض کرده و حالا بازگشته است ...
خلاصه داستان: "ناسا یوزاکی"، یک شب در راه برگشت به خانه دختری را می بیند. غرق در زیبایی او شده و در نگاه اول عاشق میشود. اما این عاشقی خطری را متوجه او می کند ...