خلاصه داستان: سون گوکو، مبارزی با دم میمون، با مجموعهای از شخصیتهای عجیب و غریب به جستجوی توپهای اژدها میرود، مجموعهای از کریستالها که میتواند هر چیزی را که میخواهد به حامل خود بدهد.
خلاصه داستان: پس از یک جنگ بزرگ، وایولت اورگاردن، یک زن جوان سرباز سابق، در یک آژانس نویسندگی شغلی پیدا میکند و به انجام وظایفی میپردازد تا نامههایی بسازد که بتواند افراد را به هم متصل کند.
خلاصه داستان: در "Assassination Classroom" یک موجود قدرتمند ادعا میکند که در عرض یک سال، زمین توسط او نابود خواهد شد، اما او با تبدیل شدن به یک معلم ، فرصتی را به انسانها میدهد و به دانشآموزانش میآموزد که چگونه او را بکشند.
خلاصه داستان: توکیو در اثر یک حمله تروریستی از بین رفته است و تنها سرنخ هویت مجرم یک ویدیوی اینترنتی عجیب است.
در حالی که پارانویا در حال گسترش است، دو جوان مرموز "VON" را تشکیل می دهند گروهی که ...
خلاصه داستان: در داستان های قدیمی، چهار قهرمان که دارای شمشیر، صلیب، کمان و سپر هستند، از زمین در مقابل فجایع پی درپی محافظت کرده اند. پادشاهی "ملرومارک" تصمیم میگیرد این شخصیتهای افسنه ای را احظار می کند. در ژاپن مدرن به این درخواست پاسخ داده می شود و این قهرمانان به این جهان منتقل می شوند...
خلاصه داستان: دکتر کنزو تنما، یک جراح مغز و اعصاب نخبه است که در راه صعود به سلسله مراتب بیمارستان است. تا اینکه یک شب، یک اتفاق به ظاهر کوچک، زندگی دکتر تنما را برای همیشه تغییر می دهد.
در حالی که برای انجام عمل جراحی روی کودکی زخمی آماده میشود، مدیر بیمارستان تماس میگیرد و به او میگوید به جای آن عمل جراحی را روی شهردار شهر که در معرض مرگ است انجام دهد.
اما به دلیل عذاب وجدان ، دکتر تنما در موضع خود می ایستد و به جای شهردار شهر، پسر جوان یوهان لیبرت را جراحی می کند.
سال ها بعد او متوجه میشود که چه "هیولا" ای را نجات داده و گذشته اش به سراغش می آید.
خلاصه داستان: "میوکی شیروگانه" دانش آموزی نابغه با بالاترین نمرات در سطح کشور و رئیس شورای دانش آموزی آکادمی شوچین است که در کنار معاون زیبا و ثروتمند، "کاگویا شینومیا" کار می کند. دانش آموزان دیگر به آنها می گویند که در کنار همدیگر، زوجی رومانتیک بنظر می رسند.در حقیقت هم پس از گذراندن مدت زیادی در کنار هم، واقعا احساساتی بین آنها بوجود آمده استاما هیچکدام حاضر به اعتراف نیستند...
خلاصه داستان: دو دانش آموز خجالتی به نام های Aharen و Raido است که هیچ گونه ارتباطی با هم ندارند ولی پس از اینکه یک روز Raido، پاک کن Aharen را از روی زمین برمیدارد و به او میدهد، این دو خیلی سریع با هم صمیمی میشوند...