خلاصه داستان: آلینا کلاور برای پذیرایی در انجمن ماجراجویان ثبت نام کرد و فکر می کرد که این بلیت او برای زندگی خوب خواهد بود. متأسفانه، هر زمان که ماجراجویان در پاکسازی یک سیاه چال گیر می کنند، کنسرت رویایی او به یک کابوس اضافه کاری تبدیل می شود. برای نجات خود از کاغذبازی، آلینا خودش هیولاها را کتک می زند تا مشکل را حل کند! حالا او فقط باید فعالیت هایش را مخفی نگه دارد...
خلاصه داستان: تولد 17 سالگی میزوها در چاله است. پدر و مادرش کاملا فراموش کردند و سنپایی که او دوست دارد به او علاقه ای ندارد. اما وقتی دوست دیرینه دوران کودکی اش از او درخواست می کند، میزوها باید بفهمد که این تغییر در رابطه چه معنایی می تواند داشته باشد...
خلاصه داستان: سایتو با همکلاسی خود آکانه، دختری که بزرگترین رقیب او در مدرسه است، ازدواج کرده است. به نظر می رسد که این دو نمی توانند با یکدیگر کنار بیایند، اما زندگی تازه متاهلی آنها شروع می شود...
خلاصه داستان: به عنوان یک پسر جوان، شاهزاده اسکار لیث اینکراتوس لوز فارساس توسط جادوگر سکوت مورد نفرین قرار گرفت و این امر باعث شد که هیچ زنی برای او فرزندی داشته باشد. پس از 15 سال جستجوی بیثمر راهی برای از بین بردن این طلسم، اسکار به کمک یک جادوگر دیگر متوسل میشود. برای این منظور، او به برج لاجوردی، خانه جادوگر ماه لاجوردی می رود. بالا رفتن از برج کار آسانی نیست. برای چندین دهه، هیچ کس بر مجموعه ای از تله ها، پازل ها و دشمنانی که برای دفع هر چالشی طراحی شده اند غلبه نکرده است. اسکار اما به راحتی به قله صعود می کند و در آنجا با جادوگر افسانه ای تیناشا ملاقات می کند. در کمال تعجب شاهزاده، تیناشا با وجود صدها سال سن، مانند یک زن جوان زیبا در اواخر نوجوانی به نظر می رسد.
اسکار شرایط خود را برای جادوگر توضیح می دهد که به سرعت ماهیت واقعی رنج او را درک می کند. اگرچه او ادعا می کند که خنثی کردن طلسم بسیار دشوار است، تیناشا راه حلی را پیشنهاد می کند - پیدا کردن شریک اسکار که قادر به مقاومت در برابر اثرات نفرین باشد.
اسکار که متوجه می شود چنین زنی درست جلوی چشمان اوست، با جسارت به جادوگر می گوید که با او ازدواج کند. اگرچه او به سرعت طرد می شود، شاهزاده جوان حاضر به عقب نشینی نمی شود و هر دو در نهایت به توافق می رسند: تیناشا برج را ترک می کند و سال آینده با اسکار زندگی می کند. همانطور که این دو به جستجوی راهی برای رفع نفرین اسکار ادامه می دهند، خبر خروج تیناشا از انزوا پخش می شود و توجه همه نوع آشنای قدیمی را به خود جلب می کند.
خلاصه داستان: برای اوکا ایشیموری 15 ساله، مدرسه راهنمایی سخت ترین تجربه ای بود که در زندگی داشته. او به دلیل اینکه همیشه جلوی دیگران یخ می کرد، "راکی" لقب گرفت و در نتیجه بی پایان مورد آزار و اذیت قرار گرفت. اکنون در دبیرستان، او فرصتی برای شروع تازه دارد. اما در هفته اول زندگی، او به طور تصادفی توسط همکلاسیاش کای میورا، یک پسر پر زرق و برق با موهای لیمویی رنگ، در آب خیس میشود....
خلاصه داستان: ناتسوکو هیروس پس از فارغ التحصیلی از دبیرستان، کار خود را به عنوان یک انیماتور آغاز می کند. استعداد او به سرعت شکوفا می شود و اولین انیمه او به یک موفقیت بزرگ تبدیل می شود، جرقه یک پدیده اجتماعی می شود و او را به عنوان یک کارگردان نابغه جدید معروف می کند. پروژه بعدی او قرار است یک فیلم کمدی رمانتیک با موضوع عشق اول باشد! با این حال، از آنجایی که خود هرگز عاشق نبوده است، در تلاش برای درک مفهوم عشق اول است و در نتیجه...
خلاصه داستان: تبدیل شدن به یک رقصنده روی یخ آن چیزی نبود که تسوکاسا آکوراجی زمانی که تصمیم گرفت وارد دنیای اسکیت بازی شود، آن را هدف قرار داده بود. با این حال، این جایی است که او به پایان رسید زیرا "خیلی دیر شروع کرد" به دنبال رویاهای واقعی خود در زمینه اسکیت انفرادی...
خلاصه داستان: تنها سرگرمی کازوهیرو کیتاسه خوابیدن است. از زمانی که او جوان بود، او وارد دنیای شگفت انگیزی در رویاهای خود می شد و به ماجراجویی های هیجان انگیز می رفت. یک روز، او با یک دختر جن که در دنیای رویاهایش با او دوست شده بود، به ماجراجویی میپردازد، اما زمانی که هر دو با نفس اژدها میسوزند، این ماجرا ناگهان متوقف میشود! وقتی از خواب بیدار می شود متوجه می شود یک چهره آشنا در کنارش خوابیده است ... دختر جن از رویاهای او؟!
خلاصه داستان: اوچیمورا یک کارمند عادی ست که توسط شیطان فرمانروا به یک دنیای فانتزی وحشتناک احضار می شودو به او شغل جدیدی را پیشنهاد می کند - به عنوان یکی از پادشاهان آسمانی در ارتش خود، با مزایای کامل!..