خلاصه داستان: Renji Kusakabe ، یک کارمند بازی ، یک روز متوجه یک دختر کوچک خارجی می شود که در تلاش برای برنده شدن یک اسباب بازی پر شده به نام "Manly Koala" از یک بازی جرثقیل است. سه ساعت بعد ، پس از اتمام شیفت خود ، رنجی دختر را هنوز در بازی می بیند ، اما اسباب بازی همچنان بی تحرک است.
برای او احساس پشیمانی کرد ، او تصمیم می گیرد کمک کند. او یک سکه 100 ساله را درج می کند و با یک تلاش ماهرانه ، اسباب بازی را برنده می کند ، که سپس به دختر دست می دهد. این دختر که از این ژست غیر منتظره مبهوت است ، با ظن به رنجی نگاه می کند. رنجی با عجله به او می گوید که این یک هدیه روز ولنتاین است. او کمی می داند ، در کشور خود در انگلیس ، روز ولنتاین به طور سنتی وقتی مردان به زنان هدیه می دهند و به همراه اعتراف به عشق هدیه می دهند.
(منبع: اخبار مال)
خلاصه داستان: همه ما به فرصتی برای تغییر زندگیمان نیاز داریم!
داستان درباره میکو کورونو است که پس از فارغالتحصیلی از مدرسه راهنمایی، حرفه رویایی خود را به عنوان یک استریمر با نام "نکرونومیکو" آغاز کرد. او در میان گذراندن روزهایش با دوست دوران کودکیاش مایو مایوساکا و رقیبش کانا کاگورازاکا، با یک پروژه بازی واقعیت مجازی جدید آشنا میشود؟!...
خلاصه داستان: ناگومو کیچیرو یک کارآگاه نابغه دبیرستانی بود. هیچ پروندهای برای او به اندازه کافی پیچیده نبود. اما وقتی کارآگاهان نابغه پیر میشوند چه اتفاقی برایشان میافتد؟
حالا ۳۵ ساله است که یک آژانس کارآگاهی ورشکسته را اداره میکند که هیچ پروندهای برای حل کردن ندارد و برای پرداخت اجاره بها تلاش میکند، او به بنبست رسیده ...
خلاصه داستان: دو کودک که در بدو تولد با هم عوض شدهاند، بزرگ میشوند و با هم نامزد میشوند. این توافقی است که هیچکدام از آنها در ابتدا دوست نداشتند...
خلاصه داستان: در دوره ادو ، یک دوشیزه حرم به نام "Itukihime" در روستای کوهستانی کادونو وجود داشت. جینتا ، جوانی که علی رغم اینکه غریبه است ، به عنوان سرپرست حرم دوشیزه عمل می کند ، با یک دیو اسرارآمیز روبرو می شود که از آینده دور در جنگل صحبت می کند و در آنجا برای شکست دادن آن ...
خلاصه داستان: سامرپاکت در یک جزیره دورافتاده ، روستایی و آرام در دریای Seto Inland به نام Torishirojima قرار دارد که حدود 2000 نفر جمعیت دارد. شخصیت اصلی ، موهای تاکاهرا ، در یک مکان شهری بزرگ شد ، اما پس از یک حادثه ناخوشایند ، او از مرگ مادربزرگ خود به عنوان بهانه ای برای آمدن به این جزیره برای مراقبت از فروش املاک خود استفاده می کند. در آنجا، او با چهار دختر آشنا می شود ، که کانون داستان هستند...
خلاصه داستان: زندگی در زاغه های یک شهر ثروتمند ، رودو و پدر پرورش دهنده او سعی می کنند با بقیه ساکنان این شهر همزیستی کنند ، اما رودو از هدر رفتن طبقه بالایی تحقیر می کند. با نادیده گرفتن هشدارهای اطرافیان ، رودو به طور مرتب در جستجوی هر چیز مفید یا ارزشمند برای نجات از "پرتگاه" - یک سوراخ عظیم که هر چیزی که زباله در نظر گرفته شود ، از جمله مردم ، از جمله مردم ، از طریق زباله های این شهر شایع می شود. پدر بیولوژیکی رودو یکی از این افراد بود که پس از متهم به قتل ، به پرتگاه پرتاب شد.
یک روز ، پس از دویدن به چهره ای مرموز در راه خانه ، رودو برای یافتن بدن در حال مرگ رگتو روی زمین باز می گردد. وی بلافاصله توسط مقامات در صحنه پیدا می شود و به قتل متهم می شود. هیچ کس به ادعاهای خود در مورد بی گناهی اعتقاد ندارد و او را به پرتگاه پرتاب می کند. با این حال ، او به جای مرگ ، خود را در مکانی عجیب و ناپاک و ناخوشایند که توسط هیولا ساخته شده از سطل زباله احاطه شده است ، پیدا می کند.
هنگامی که رودو مورد حمله هیولاهای گفته شده قرار می گیرد ، وی توسط مردی به نام انژین نجات می یابد ، که خود را "پاک کننده" نشان می دهد - شخصی که از سلاح های ویژه ای به نام سازهای حیاتی برای مبارزه با این موجودات استفاده می کند. برای اینکه انتقام خود را از کسی که Regto را کشته است ، با اکراه با اکراه پاک کننده تر شود تا بتواند راه خود را به عقب و خارج از پرتگاه بجنگد.
[نوشته شده توسط Mal Rewrite]
خلاصه داستان: برای همکلاسی های خود ، WADA یک دختر غنی ساکت است در حالی که یاماموتو یک گرگ تنها مرعوب است ... اما آنچه آنها نمی دانند این است که WADA یک معتاد به بازی موبایل در یک رابطه عشق پرشور و نفرت انگیز (با یک شخصیت 2D) است ، و یاماموتو فقط برای YouTuber مورد علاقه خود یک جبهه برای افسانه های شهری دارد. و بزرگترین راز نه چندان مخفی آنها-این دوستان بعید به نظر می رسد که هر روز بعد از مدرسه در دادگاه غذا ملاقات می کنند تا از آن استفاده کنند ، غرق شوند و یاد بگیرند که چه چیزی باعث می شود یکدیگر تیک بزنند!
(منبع: ین پرس)
خلاصه داستان: "واکانا گوجو" به یک چیز اهمیت می دهد: ساخت عروسک های هینا. او در یافتن دوست و حتی برقراری گفتگو مشکل دارد. اما پس از اینکه محبوب ترین دختر مدرسه "مارین کیتاگاواگ راز خود را فاش می کند، هدف جدیدی از مهارت های خیاطی خود کشف می کند. آنها با هم رویاهای او را به واقعیت تبدیل خواهند کرد....