خلاصه داستان: دنیایی که قهرمان و پادشاه شیطانی همچنان به دشمنی با یکدیگر ادامه میدهند. جادویی بزرگ از قهرمان و پادشاه شیطانی سراسر جهانها را فرا میگیرد و در کلاس یک دبیرستان منفجر میشود. دانش آموزانی که در انفجار کشته میشوند، در دنیایی دیگر تناسخ پیدا میکنند و ...
خلاصه داستان: "تایچی" و "رین" دو دانش آموز دبیرستانی هستند که در روز روشن ناپدید شدند و به دنیایی از شمشیر و جادو وارد شده اند. آنها در نهایت و پس از حمله هیولاها، موفق به فرار شده و راه انجمن را در پیش می گیرند و در آنجا، متوجه می شوند که نیروی جادویی بسیار قدرتمندی را تصاحب کرده اند...
خلاصه داستان: "اونو آکیرا" حین وارد شدن به کاراکتری که به عنوان "ارباب شیطانی" در یک بازی شناخته می شود، به دنیایی دیگر منتقل می شود. در آنجا، دختری معلول را می بیند و سفر آن ها با هم شروع می شود. او توسط کشورها و مقدسانی که می خواهند ارباب شیطانی را نابود کنند هدف قرار می گیرد و هر جایی که می روند آشفتگی به بار می آید....
خلاصه داستان: در دنیایی مشابه به قرون وسطای اروپایی، ۷ شوالیه وظیفه حفاظت از پادشاه را به عهده دارند. شوالیه های مقدس به آنها تهمت خیانت می زنند و از دربار اخراج میشوند. پرنسس الیزابث متوجه دروغ بودن این تهمت می شود و ...
خلاصه داستان:
"بل کرانل" جوان آرزو دارد بزرگترین ماجراجو شود. بعد از برخورد با یک الهه تنها "هسیتا"، آرزوهایش به واقعیت نزدیکتر میشود و با حمایت او، سفری فوقالعاده را آغاز می کند. با جسارت در اعماق "سیاهچال" های پر از هیولا میگردد و مرگ همواره در کمین اوست...
خلاصه داستان: ابیس جایی است پر از چاله ها و غارهای بزرگ، غارهایی کشف نشده که کسی از عمق آنها اطلاعی ندارد. درون این غارها موجودات ناشناخته ای وجود دارند و در طول تاریخ افراد زیادی برای کشف، پا به آنها گذاشته اند. افرادی که جرئت ورود به آنها را دارند "غارنوردان" نامیده می شوند. در شهر “اوسو” که در نزدیکی Abyss قرار دارد، “ریکو” زندگی می کند و آرزو دارد مانند مادرش که در گذشته غارنورد بوده، پا به غارها بگذارد و رازهای آنها را کشف کند...
خلاصه داستان:
"هاجیمه ناگومو" 17 ساله یک اوتاکوی عادی است، اما زندگی ساده او پس از شب بیداری و خوابیدن در مدرسه ناگهان تغییر می کند،و با بقیه کلاس، به دنیایی فانتزی احضار می شود. با آنها مانند قهرمانان رفتار می شود و وظیفه نجات بشریت از انقراض به او سپرده می شود. اما رخدادی که به نظر آرزوی هر اوتاکویی می آید تبدیل به کابوسی برای هاجیمه می شود. و در حالی که همکلاسی هایش قدرت های خداگونه ای کسب می کنند، کار هاجیمه تنها یک مهارت تغییر شکل دارد و همکلاسی ها او را به خاطر ضعف مسخره می کنند و ...
خلاصه داستان: در هوکایدو، منطقه ای در شمال ژاپن “سوگیموتو” از جنگ روسیه و ژاپن در مِجی جان سالم بدر می برد. او در طول جنگ سوگیموتوی فناناپذیر نامیده می شد و بدنبال این است تا همسرش را که در دوران جنگ ربوده شده بیابد …
خلاصه داستان: "کیریتو" در میان درختانی عظیم و بلند بیدار می شود. در حین اینکه بدنبال این است تا بفهمد کجاست، با پسرکی که تنها یک NPC است، ولی احساساتی مشابه انسانها دارد. اما در جین جستجو برای یافت والدین پسرک، خاطراتی مشترک با پسرک و دختری مو بلوند به یاد کیریتو می آید!