خلاصه داستان: در دنیایی که فرهنگ های غربی و آسیایی با هم مخلوط می شوند ، تنها پسر Count Kikunoi از امپراتوری Kiryuu ، Ageha است. زندگی وی در سن 5 سالگی به پایان رسیده بود. او که در گوشه ای از کشور به دنیا آمد ، علاوه بر اضافه وزن ، دارای متحدین صفر یا مهارت های مفیدی نیز هست. علاوه بر این ، به نظر می رسد که برادرش رجولوس ، که ناگهان در زندگی خود ظاهر شد و به عنوان برادرش به عنوان برادرش معرفی شد ، در آینده او را به خاطر حق موفقیت خود می کشد ...
تنها سلاح های او ، توانایی های "پخت و پز و خیاطی" است که او به طور ناگهانی همراه با خاطرات زندگی قبلی ژاپنی خود به دست آورد. در میان این همه ، آژا به پایان می رسد برادر کوچکتر خود را بالا می برد ، اما ... "برادر من فوق العاده ناز است؟" و قبل از اینکه او این را بداند ، او به یک برادر بزرگتر دلپذیر تبدیل می شود؟!
ساخت اسباب بازی های آموزشی دست ساز برای برادر کوچک ناز و خوشمزه Chawanmushi (کاستارد تخم مرغ بخارپز) ... با کمک مهارت های زندگی قبلی خود و قدرت من به عنوان یک خانه دار ، او قادر به بهبود زندگی خشن افراد ساکن در قلمرو او است. خیالی از دو برادر جوان که قلمرو خود را مدیریت می کنند ، جایی که یک قدم حتی خدایان را نیز در تغییر کشور خود درگیر می کند!
(منبع: Shousetsuka ni narou ، ترجمه شده)
خلاصه داستان: یک نبرد رویال بین ابرانسان ها برای عنوان X، عنوان محبوب ترین قهرمان اتفاق می افتد....
این دنیایی است که قهرمانان توسط اعتماد مردم ایجاد می شوند و قهرمان که بیشترین اعتماد را کسب کرده است به عنوان X شناخته می شود - در این جهان ، اعتماد مردم را می توان با داده ها محاسبه کرد و این ارزش ها بر مچ دست همه منعکس می شود.
خلاصه داستان: بریل گاردینانت، که خود را "پیرمرد فروتن" معرفی می کند، یک مربی شمشیربازی در دوجوی خود در دهکده ای روستایی است.
بریل به پایتخت سفر میکند و با تعدادی از شاگردان سابقش دوباره متحد میشود. اما چرا همه آنها سرپرستی او را می خواهند؟!...
خلاصه داستان: در نبرد نهایی علیه نابودگرهای شیطانی، توگو آساگاکی، یک رنجر قدرتی، جان خود را با جان دشمن عوض کرد. انگار همه چیز تمام شده بود، اما ناگهان خودش را در دنیای دیگری یافت! او تبدیل به یک ماجراجو می شود و به کیزونا رد تبدیل می شود و به مبارزه برای نجات مردم ادامه می دهد...
خلاصه داستان: آلینا کلاور برای پذیرایی در انجمن ماجراجویان ثبت نام کرد و فکر می کرد که این بلیت او برای زندگی خوب خواهد بود. متأسفانه، هر زمان که ماجراجویان در پاکسازی یک سیاه چال گیر می کنند، کنسرت رویایی او به یک کابوس اضافه کاری تبدیل می شود. برای نجات خود از کاغذبازی، آلینا خودش هیولاها را کتک می زند تا مشکل را حل کند! حالا او فقط باید فعالیت هایش را مخفی نگه دارد...
خلاصه داستان: به عنوان یک پسر جوان، شاهزاده اسکار لیث اینکراتوس لوز فارساس توسط جادوگر سکوت مورد نفرین قرار گرفت و این امر باعث شد که هیچ زنی برای او فرزندی داشته باشد. پس از 15 سال جستجوی بیثمر راهی برای از بین بردن این طلسم، اسکار به کمک یک جادوگر دیگر متوسل میشود. برای این منظور، او به برج لاجوردی، خانه جادوگر ماه لاجوردی می رود. بالا رفتن از برج کار آسانی نیست. برای چندین دهه، هیچ کس بر مجموعه ای از تله ها، پازل ها و دشمنانی که برای دفع هر چالشی طراحی شده اند غلبه نکرده است. اسکار اما به راحتی به قله صعود می کند و در آنجا با جادوگر افسانه ای تیناشا ملاقات می کند. در کمال تعجب شاهزاده، تیناشا با وجود صدها سال سن، مانند یک زن جوان زیبا در اواخر نوجوانی به نظر می رسد.
اسکار شرایط خود را برای جادوگر توضیح می دهد که به سرعت ماهیت واقعی رنج او را درک می کند. اگرچه او ادعا می کند که خنثی کردن طلسم بسیار دشوار است، تیناشا راه حلی را پیشنهاد می کند - پیدا کردن شریک اسکار که قادر به مقاومت در برابر اثرات نفرین باشد.
اسکار که متوجه می شود چنین زنی درست جلوی چشمان اوست، با جسارت به جادوگر می گوید که با او ازدواج کند. اگرچه او به سرعت طرد می شود، شاهزاده جوان حاضر به عقب نشینی نمی شود و هر دو در نهایت به توافق می رسند: تیناشا برج را ترک می کند و سال آینده با اسکار زندگی می کند. همانطور که این دو به جستجوی راهی برای رفع نفرین اسکار ادامه می دهند، خبر خروج تیناشا از انزوا پخش می شود و توجه همه نوع آشنای قدیمی را به خود جلب می کند.