خلاصه داستان: آلن پس از عدم موفقیت در امتحان نهایی برای کار رویایی خود در دادگاه سلطنتی ، وعده داد که جادوگر جوان آلن چیزی بیشتر از عقب نشینی به یک زندگی ساده در حومه شهر نمی خواهد. متأسفانه برای او ، او حتی نمی تواند کرایه قطار را تحمل کند! تنها راه حل او به دست آوردن شغل است ، اما یک رهبری او چیزی جز متوسط است - دکه هوارد ، یکی از قدرتمندترین اشراف پادشاهی ، برای دخترش تینا به یک معلم خصوصی نیاز دارد.
علی رغم درخشش دانشگاهی ، تینا قادر به بازیگران حتی یک طلسم واحد است. برای بدتر شدن امور ، امتحانات ورودی برای آکادمی معتبر سلطنتی به سرعت نزدیک می شود و استعداد جادویی اجباری است! آیا آلن می تواند از برند منحصر به فرد خود در Spellcasting برای کمک به تینا در غلبه بر اختلال جادویی خود استفاده کند ، رمز و راز که حتی بهترین جادوگران پادشاهی نیز نتوانسته اند حل کنند؟ و آیا پدرش ، دوک ، حتی او را می خواهد؟
(منبع: J-Novel Club)
خلاصه داستان: سامرپاکت در یک جزیره دورافتاده ، روستایی و آرام در دریای Seto Inland به نام Torishirojima قرار دارد که حدود 2000 نفر جمعیت دارد. شخصیت اصلی ، موهای تاکاهرا ، در یک مکان شهری بزرگ شد ، اما پس از یک حادثه ناخوشایند ، او از مرگ مادربزرگ خود به عنوان بهانه ای برای آمدن به این جزیره برای مراقبت از فروش املاک خود استفاده می کند. در آنجا، او با چهار دختر آشنا می شود ، که کانون داستان هستند...
خلاصه داستان: برای همکلاسی های خود ، WADA یک دختر غنی ساکت است در حالی که یاماموتو یک گرگ تنها مرعوب است ... اما آنچه آنها نمی دانند این است که WADA یک معتاد به بازی موبایل در یک رابطه عشق پرشور و نفرت انگیز (با یک شخصیت 2D) است ، و یاماموتو فقط برای YouTuber مورد علاقه خود یک جبهه برای افسانه های شهری دارد. و بزرگترین راز نه چندان مخفی آنها-این دوستان بعید به نظر می رسد که هر روز بعد از مدرسه در دادگاه غذا ملاقات می کنند تا از آن استفاده کنند ، غرق شوند و یاد بگیرند که چه چیزی باعث می شود یکدیگر تیک بزنند!
(منبع: ین پرس)
خلاصه داستان: "واکانا گوجو" به یک چیز اهمیت می دهد: ساخت عروسک های هینا. او در یافتن دوست و حتی برقراری گفتگو مشکل دارد. اما پس از اینکه محبوب ترین دختر مدرسه "مارین کیتاگاواگ راز خود را فاش می کند، هدف جدیدی از مهارت های خیاطی خود کشف می کند. آنها با هم رویاهای او را به واقعیت تبدیل خواهند کرد....
خلاصه داستان: گل دی راجر دزد دریایی قدرتمندی بود که صاحب ثروت فراوانی بود. زمانیکه دستگیر شد و در آستانه ی اعدام قرار داشت فاش کرد که گنج بزرگ او که وان پیس نام داشت جائی در گرند لاین مخفی شده . 22 سال پس از مرگ او پسری به نام مونکی تصمیم گرفت تا یک دزد دریایی بشود و به دنبال گنج برود...
خلاصه داستان: یک مدرسه دخترانه مخصوص افراد بزهکار در کنار یک مدرسه پسرانه قرار دارد. روزی، دو دانشآموز از هر مدرسه، کائوروکو و رینتارو، با هم آشنا میشوند و رابطهای بین آنها شکل میگیرد...
خلاصه داستان: بهترین دوستان Yoshiki و Hikaru در بیشتر زندگی خود مانند چسب گیر کرده اند. این دو پسر که در یک دهکده کوچک زندگی می کنند و تنها کودکانی هستند که در سن خود هستند ، در شرکت یکدیگر آرامش پیدا می کنند. دوستی آنها در نگاه اول زیبا به نظر می رسد ، اما یوشیکی از زمان یک تابستان سرنوشت ساز متوجه تغییر رفتار هیکارو شده است.
"Hikaru" که اکنون در کنار او قرار دارد ، چیزی شبیه به دوستش نیست. علی رغم ظاهر بدنی و خاطرات او که دقیقاً یکسان است ، یوشیکی می داند که چیزی از دست و پا افتاده است و Hikaru که او یک بار می دانست از بین رفته است. هنگامی که او این مسئله را به وجود آورد ، Hikaru تا حدی به موجودی دنیای دیگر تبدیل می شود و تهدید می کند که اگر نتواند آن را بپذیرد ، یوشیکی را بکشد - در حالی که عشق خود را به او نیز نشان می دهد.
یوشیکی که با اندوه و ناتوان از بهترین دوست خود رها نشده است ، تلاش می کند تا با زندگی خود حرکت کند ، زیرا او خود را نزدیک تر می کند به Hikaru جدید. در عین حال ، وقایع عجیب و غریب شروع به طاعون روستای خود می کند و هرج و مرج ناخوشایند را به همراه می آورد.
[نوشته شده توسط Mal Rewrite]
خلاصه داستان: در طی یک روز بارانی ، یک زن با یک حیوان عجیب و غریب که در کنار جاده منتظر است ، روبرو می شود. این موجود با درخواست ورود به آن ، در تلاش برای نشان دادن جذابیت خود ، چتر را به زن ارائه می دهد. او با توجه به ماهیت هوشمندانه خود ، موجودات سگ مانند را به خانه می آورد و به این ترتیب زندگی خود را با هم آغاز می کند.
[نوشته شده توسط Mal Rewrite]