خلاصه داستان: دو دانش آموز خجالتی به نام های Aharen و Raido است که هیچ گونه ارتباطی با هم ندارند ولی پس از اینکه یک روز Raido، پاک کن Aharen را از روی زمین برمیدارد و به او میدهد، این دو خیلی سریع با هم صمیمی میشوند...
خلاصه داستان: به دستور ملکه ، سباستین و سیل به آلمان می روند تا در مورد مرگ های مرموز که اتفاق افتاده است ، تحقیق کنند. در حالی که این دو حقیقت را در پشت "جنگل گرگ" تحقیق می کنند ، جایی که هرکسی که به داخل پا می رود ، نفرین به مرگ می رسد ، یک نفرین وحشتناک بر روی آنها می افتد.
خلاصه داستان: یک پیشگویی وحشتناک بر جادوگر جوان "نیکو" چیره شده است. آیا دوست دوران کودکی او "موریهیتو" می تواند او را ایمن نگه دارد یا جادوی خارج از کنترل نیکو مانع خواهد شد؟
خلاصه داستان: در آینده ای نه چندان دور ، بشریت یک دولت جهانی کاملاً سازمان یافته را با همه چیز که توسط یک شبکه بین المللی هوش مصنوعی به نام Sapientia اداره می شود ، تأسیس کرده است. مردم با پیروی از تصمیمات منطقی آن ، زندگی مسالمت آمیز زندگی می کنند. با این حال ، پروژه توسعه قمری Sapientia ، که مجرمان و آلاینده ها را برای حفظ صلح زمین به ماه می فرستد ، باعث ایجاد اختلاف و فقر در ماه می شود و باعث ایجاد یک کاتالیزور برای جنگ می شود. سایه "جک" سایه پس از از دست دادن خانواده خود در اثر بمباران تروریستی توسط ارتش شورشی ماه ، در این درگیری گرفتار می شود. نذر انتقام جویی ، جک به عنوان یک پیشاهنگ در ماه به ارتش زمین می پیوندد ، فقط برای کشف یک رهبر غیر منتظره در بین نیروهای مقاومت.
(منبع: نتفلیکس)
خلاصه داستان: یک روز ، کورت ، یک پسر مهربان ، ناگهان به دلیل "بی فایده بودن" از حزب قهرمان بیرون می رود. او می یابد که استعداد وی برای سلاح ، جادو و سایر مهارتهای مربوط به جنگی پایین ترین رتبه است ، بنابراین او کارهای عجیب و غریب را برای ترمیم دیوارهای قلعه و حفر مواد معدنی می گیرد ، جایی که توانایی های استثنایی وی بلافاصله فاش می شود. او ثابت می کند که در پخت و پز ، ساختمان ، استخراج ، تهیه ابزارهای جادویی مهارت دارد-در حقیقت ، استعداد او برای هر مهارت غیر مرتبط با مبارزه با SSS-Ranking بود! با این حال ، کورت کاملاً از استعداد خود بی خبر است و در نهایت نجات مردم ، شهر و حتی کشور از طریق اقدامات بی خبر او!
(منبع: Alphapolis)
خلاصه داستان: در دنیایی که افراد در شانزده سالگی نعمت هایی را از خدایان مختلف حیوانات دریافت می کنند ، سوفیا للر ، یک دختر کانتینر ، به طور غیر منتظره نعمت "خدای گوریل" را دریافت می کند - در حالی که قوی ترین در جنگ است. اگرچه او آرزوی زندگی مسالمت آمیز در مدرسه را دارد ، اما توانایی نادر و قدرتمند او توجه شوالیه های سلطنتی را به خود جلب می کند ، که او را به عنوان یک شوالیه شاگرد پیش بینی می کنند. علی رغم تلاش های او برای پنهان کردن قدرت قریب به اتفاق او ، او نمی تواند کمک کند اما ایستادگی کند. در همین حال ، شوالیه های جوان امیدوارکننده در اطراف او با مهربانی مراقب او هستند.
(منبع: اخبار مال)
خلاصه داستان: گل دی راجر دزد دریایی قدرتمندی بود که صاحب ثروت فراوانی بود. زمانیکه دستگیر شد و در آستانه ی اعدام قرار داشت فاش کرد که گنج بزرگ او که وان پیس نام داشت جائی در گرند لاین مخفی شده . 22 سال پس از مرگ او پسری به نام مونکی تصمیم گرفت تا یک دزد دریایی بشود و به دنبال گنج برود...