خلاصه داستان: زندگی برای آن شرلی ، یتیم 11 ساله با تصور گسترده و خلق و خوی کوتاه آسان نیست. در پیچ و تاب سرنوشت ، او به خانه Cuthbert در Avonlea منتقل می شود. سرنشینان سالخورده ماریلا و متیو كوتبرت به دنبال پسری جوان برای كمك در مزارع بودند ، اما وقتی متوجه می شوند كه آن دختر است ، كاملاً شوك می كنند...
خلاصه داستان: دوشس لتیسیا دورمن از هفت سالگی با ولیعهد کلارک نامزد شده است. او زمانی کودکی پرخاشگر و آزاده بود، اما آموزشهای سختگیرانهای می بیند تا او را به یک شاهزاده خانم مناسب آینده تبدیل کند، تنها امیدش این است که شاهزاده ممکن است روزی به شخص دیگری علاقه مند شود...
بنابراین وقتی کلارک با زنی ناشناس در کنارش ظاهر می شود، لتی با این تصور که رویای او به حقیقت پیوسته است و نامزدی او به پایان رسیده است، از خوشحالی غرق می شود. شکسته شد! ...
خلاصه داستان: در اواخر قرن نوزدهم، با پایان یافتن دوران ظالمانه دوره باکوماتسو، عصر جدید میجی، عصر بازسازی را برای ژاپن رقم زد. با پایان جنگ، هیتوکیری باتوسای قهرمان بدنام آن در هوا ناپدید شد و تنها افسانه خود را پشت سر گذاشت.
سالها بعد، یک سرگردان به ظاهر ساده به نام کنشین هیمورا با کائورو کامیا، صاحب یک دوجوی محلی در توکیو روبرو می شود. کائورو یک باتوسایی خودخوانده را تعقیب می کند که در خیابان ها پرسه می زند و شهروندان و افسران پلیس را بی رویه می کشد...
خلاصه داستان: Satoko Kusagakure ، یک نینجا زن که به همراه رفقای خود روستای خود را ترک کرده است ، خود را با کونوها ، یک دختر دبیرستانی که به عنوان یک قاتل در شهر کار می کند ، زندگی می کند. Satoko توانایی تبدیل اشیاء را با استفاده از Ninjutsu ، که توجه Konoha را به خود جلب می کند ، دارد. آنها معامله ای را انجام می دهند: Konoha مکانی را برای زندگی در ازای کمک Satoko در تمیز کردن پس از کارهای ترور وی فراهم می کند.
در حالی که آنها در برابر قاتلان فرستاده شده توسط دهکده Satoko روبرو هستند ، با استفاده از پول به دست آمده از مشاغل ترور ، به وعده های غذایی خوشمزه ای می پردازند و به هرج و مرج وضعیت زندگی غیرمعمول خود حرکت می کنند ، این داستان زندگی دلخراش و در عین حال آشوب آور این دو هم اتاقی بعید است.
(منبع: اخبار مال)
خلاصه داستان: مگ در هفدهمین سالگرد تولدش میفهمد که یک سال دیگر زنده است، مگر اینکه هزار اشک شادی جمع کند تا بذری از زندگی بپروراند. او با کمک به دیگران از طریق جادو، پیوندهای ارزشمند زندگی را کشف می کند...
خلاصه داستان: (سال 198 دوران خورشیدی در توکیو) آتش نشانی ویژه با پدیده ای به نام احتراق خود بخودی انسان مبارزه می کند، که در آن انسان ها به جهنم های زنده ای تبدیل می شوند که “جهنمی” خوانده می شوند. برخلاف جهنمی های نسل اول که از موارد احتراق خودبخودی انسان هستند، نسل های جدیدتر توانایی دستکاری شعله ها را همرا با حفظن فرم انسانی دارند. "شینرا کاساکابه" که توانایی مشتعل کردن ارادی پاهایش را دارد، ردپای شیطان نامیده می شود، به جوخه مبارزه با آتش 8 ملحق می شود که از دیگر افراد استفاده کننده از شعله ها تشکیل شده و تلاش می کنند تا هر جهنمی که با آن مواجه می شوند را خاموش کنند....
خلاصه داستان: در دنیایی از حیوانات انسان نما، بل لابلاک به عنوان تنها انسان متولد شده استو «بیچهره» نامیده میشد. حالا او تصمیم میگیرد تا برای یافتن ریشههایش سفری را آغاز کند...
خلاصه داستان: در منطقه سخت معروف به مرزهای مرزی ، انسانها باید با نبرد بی پایان علیه موجودات دمی و انسانی که بی امان به آنها می آیند ، بجنگند ، قصد دارند سرزمین و خدایان خود را بگیرند. پسر جوانی به نام کای ، که برای دفاع از روستای خود می جنگد ، یک آسیب تهدیدآمیز را تحمل می کند که باعث می شود او از زندگی گذشته خاطرات خود را به دست آورد. اگر شما یک حامل نگهبان نیستید ، مثل این است که زندگی را در حالت سخت بازی می کنید ... دانش تازه کای به او حس جدیدی از "قانون" ناعادلانه "که بر دنیای اطراف خود حاکم است ، می دهد. یک چیز واضح است: برای اینکه کسانی که بدون خدا به عنوان سرپرست خود خدمت می کنند ، زندگی یک مبارزه مداوم برای بقا است. بدین ترتیب داستان حماسی صعود یک پسر جوان به دنیای وسیعی پر از جادو ، خونریزی و رمز و راز آغاز می شود.
(منبع: J-Novel Club)