خلاصه داستان: هنگامی که ماری دبیرستان به یک دانش آموز TARDY متوسل می شود ، او از اینکه متوجه می شود او یک جانور است که باید در مدرسه خود شرکت کند ، تعجب می کند! از این گذشته ، برای Beastfolk در کنار انسان همزیستی نیست ، اما هنوز هم غیر معمول است ، با تعصب و همه. در ابتدا عصبی از ملاقات با یکی ، ماری به زودی می آموزد که بیشتر از نمای بیرونی خزدارش برای او وجود دارد. در حقیقت ، هرچه بیشتر او را آشنا می کند ، بیشتر او را به سمت او ، استوار بودن ، مهربانی و ... بدنش می بیند ...
(منبع: ین پرس)
خلاصه داستان: "من برای خوردن شما آمده ام" ، بنابراین به آرامی در حالی که او از دریا بیرون می آید ، شیوری پری دریایی را بیان می کند و دختر دبیرستانی Hinako را با دست می گیرد. Hinako به تنهایی در یک شهر کنار دریا زندگی می کند و دارای بدن غیرمعمول و خوشمزه ای است که برای هیولاهای اطراف مقاومت ناپذیر است. برای اطمینان از اینکه او به بهترین شرایط بالغ می شود ، شیوری به دنبال محافظت از هیناکو است - همه به این ترتیب که روزی می تواند هر قطعه ای از او را بلع کند. احساسات هیناکو چه خواهد شد زیرا این مرگ ناعادلانه بر او بسته می شود ...؟
(منبع: ین پرس)
خلاصه داستان: بیایید راه برویم و صحبت کنیم. آیا می توانید بلند شوید؟
دروغ گونوسیا دروغ می گوید. آنها با وانمود به انسان بودن ، آنها نزدیک می شوند ، فریب و فریب می دهند و سپس هر شخص را در مجاورت جهان ، یک قربانی در هر زمان ریشه کن می کنند.
خدمه یک سفینه فضایی در حال حرکت ، در برابر یک تهدید مرموز و کشنده که به عنوان "گنوسیا" شناخته می شود و هیچ تصوری از این که در بین آنها واقعاً دشمن است ، روبرو نیست ، طرحی ناامید کننده برای بقا ایجاد می کند. مشکوک ترین آنها در بین آنها یک به یک در "خواب سرد" قرار می گیرد ، در تلاش برای خلاص شدن کامل کشتی گنوسیا.
با این حال ، تقریباً غیرممکن است که بگوییم آیا هر شخص در خواب سرد است ، واقعاً گنوسی بود - یا فقط یک قلاب فقیر و ناگوار ، که توسط Gnosia برای بقای خود قربانی شده است. آیا انسانها می توانند پیروز شوند؟ یا بشر محکوم است ...؟
(منبع: بازیگری)
خلاصه داستان: یک جاسوس در ماموریتی مخفی ازدواج می کند و یک کودک را به عنوان بخشی از پوشش خود به فرزندی قبول می کند. همسر و دختر او رازهایی برای خود دارند و هر سه باید برای حفظ آن در کنار هم تلاش کنند...
خلاصه داستان: لوفاس مفاهل، ارباب بال سیاه و رهبر دوازده ستاره بهشت، شکست خورده است.
دویست سال پس از شکست او در دستان هفت قهرمان، مردی در بدن شخصیت بازی Exgate، لوفاس، بیدار می شود. دنیای بازی Exgate که او می دانست دیگر توسط انسان ها اداره نمی شود - و دیگر فقط یک بازی نیست. Exgate دنیایی برای خودش است که در آن شخصیت ها درست مثل او فکر می کنند، احساس می کنند و زندگی می کنند. لوفاس از طریق Exgate سفر می کند و به دنبال دوازده ستاره بهشت که مدت ها منحل شده بود.
لوفاس بدون کشور، ارتش یا متحدان است. یک سوال باقی می ماند: دلیل واقعی تبدیل شدن یک مرد معمولی به Exgate به عنوان Lufas چیست؟
[نوشته شده توسط MAL Rewrite]
خلاصه داستان: یک دهه پیش ، شاهزاده خانم کریستال نواتی "هیم" نوکاناتیکا برای فرار از تلاش های ترور توسط یک نیروی شیطانی از دنیای دیگری سفر کرد. وقتی وارد ژاپن امروزی می شود ، با هاروتو ساتو روبرو می شود. او با او وعده ای به اشتراک می گذارد: او باید آنچه را که اخیراً شاهد آن بوده است فراموش کند و این دو دوست خواهند شد. هیم که اکنون به پادشاهی Nokanatika بازگشت تا وظایف سلطنتی خود را انجام دهد ، وداع با هاروتو. با این حال ، هنگامی که مرد جوان به طور ناگهانی اولین دیدار خود را با هیم به یاد می آورد ، به محلی که برای اولین بار در آن ظاهر شد ، عجله می کند و از پورتال بعدی عبور می کند تا با او دوباره به هم پیوست.
ورود وی مراسم ازدواج بین کریستال و شاهزاده مارمروگیس جیزاراس را مختل می کند. عروسی با حمله یک هیولا Abyss که زندگی شاهزاده خانم را تهدید می کند ، به طرز وحشیانه ای قطع می شود. هیم تصمیم می گیرد با هاروتو حلقه ها را مبادله کند ، که به همسر جدید خود قدرتهای سبک را اعطا می کند که به او اجازه می دهد هیولا را به قتل برساند. هاروتو که اکنون به عنوان پادشاه حلقه لقب گرفته است ، باید با چهار شاهزاده خانم دیگر ازدواج کند تا قدرتهای جادویی جدیدی را بدست آورد و فرصتی برای غلبه بر مبارزه خود با دشمن جهان: پادشاه پرتگاه.
[نوشته شده توسط Mal Rewrite]
خلاصه داستان: یک پسر ابرقهرمان دوست داشتنی و بدون هیچ گونه قدرت تصمیم دارد در یک آکادمی معتبر قهرمان ثبت نام کند و یاد بگیرد که واقعاً قهرمان بودن چیست.
خلاصه داستان: این دوره Edo است. ایچیتارو ، استاد جوان ناگازاکیا ، یکی از بزرگترین فروشگاه های نیهونباشی ، از بدو تولد از سلامتی ضعیف برخوردار بوده و قادر به بیرون رفتن نیست. با این حال ، Ichitarou همیشه توسط شیاطین مانند شیراساوا و اینوگامی که به او خدمت می کنند محافظت می شود. یک شب ، Ichitarou مخفیانه بیرون می رود و شاهد قتل است. از آن روز به بعد ، قتل های عجیب و غریب یکی پس از دیگری در ادو شروع می شود ... با کمک شیاطین ، جستجوی ایشیتارو برای مقصر آغاز می شود!
(منبع: سایت رسمی ، ترجمه شده)
خلاصه داستان: هنگامی که نور از هماهنگی قبایل بیرون می آید ، رفقای سابق وی فوراً او را روشن می کنند. نور از این عمل شیطانی خیانت توسط پوست دندان های خود فرار می کند ... فقط برای پیدا کردن خود در عمیق ترین قسمت پرتگاه ، خطرناک ترین سیاه چال در قلمرو! او برای جلوگیری از خوردن توسط هیولاهای گوشتخوار ، از گاچا نامحدود ، تنها مهارت جادویی او استفاده می کند. اما جایی که قبلاً فقط موارد آشغال را تولید می کرد ، این بار Mei - یک جنگنده سطح 9999 زرق و برق دار در لباس خدمتکار - به پایان می رسد! سه سال سریع به جلو بروید و نور پادشاهی خود را در این سیاه چال آب پشتی حک کرده است ، و احضار سطح زیباتر 9999 جنگجویان که قسم به او قسم می خورند. اکنون یک سطح قدرتمند سطح 9999 خود را به خود اختصاص می دهد ، لایت قصد دارد به سطح صعود کند و از خیانت کنندگانش انتقام بگیرد یکی یکی!
(منبع: J-Novel Club)
خلاصه داستان: مانند هر بانوی نجیب مناسب ، باید سلیقه های خاصی داشته باشید. برای Melphiera Marchalrayd ، او فقط اتفاق می افتد که یک پروتئین نسبتاً عجیب و غریب - Monsters! اما قضاوت نکنید! علیرغم شهرت بد آن ، از گوشت هیولا می توان در غذاهای نفیس استفاده کرد و Melphiera مصمم است که نظر پادشاهی را در مورد آن تغییر دهد! متأسفانه ، از زمان اولین حضور در جامعه ، ملفیرا در تلاش است تا مسابقه بی نقص خود را پیدا کند ... تا اینکه او با "دوک خون" از گالبرایت بی باک ملاقات کرد!