خلاصه داستان: "تایجو اوکی" دانش آموز دبیرستانی، بعد از 5 سال آماده است تا به یوزوریها اوگاوا عشق خود را اعتراف کند. درست در همین زمان، یک چراغ سبز کور کننده به زمین می تابید و بشر را در سراسر جهان تبدیل به سنگ می کند..
چندین هزار سال بعد، تایجو بیدار می شود و ...
خلاصه داستان: یک دختر فقیر بارون در زیر سایه خواهرش زندگی کرده است ، جایی که همیشه چیزی نداشت. موهای او پر است یا موهای زائد ، او یک لباس واحد ندارد و تمام آنچه او دارد لباس های پاره شده برای کار است. خواهرش توجه یک نجیب غنی بالا را به خود جلب می کند ، اما او در راه ازدواج خود می میرد.
ماری به عنوان عروس جانشین برای خواهرش فرستاده می شود زیرا بارون نمی تواند جهیزیه قبلاً فروخته شده را به ارل بازپرداخت کند. اما ... این غیرممکن است؟ در وهله اول ، این پیشنهاد سوء تفاهم بود؟ یک داستان زیبا و شاد از عشق درباره یک دختر بارون افتاده و یک ارل فصیح.
(منبع: Shousetsuka ni narou ، ترجمه شده)
خلاصه داستان: یک عاشق دستگاههای فروش خودکار، به طرز طعنهآمیزی توسط یک دستگاه فروش خودکار له میشود و میمیرد. او خود را در قالب یک دستگاه فروش خودکار در دنیایی دیگر مییابد که دوباره زنده شده است...
خلاصه داستان: Satoko Kusagakure ، یک نینجا زن که به همراه رفقای خود روستای خود را ترک کرده است ، خود را با کونوها ، یک دختر دبیرستانی که به عنوان یک قاتل در شهر کار می کند ، زندگی می کند. Satoko توانایی تبدیل اشیاء را با استفاده از Ninjutsu ، که توجه Konoha را به خود جلب می کند ، دارد. آنها معامله ای را انجام می دهند: Konoha مکانی را برای زندگی در ازای کمک Satoko در تمیز کردن پس از کارهای ترور وی فراهم می کند.
در حالی که آنها در برابر قاتلان فرستاده شده توسط دهکده Satoko روبرو هستند ، با استفاده از پول به دست آمده از مشاغل ترور ، به وعده های غذایی خوشمزه ای می پردازند و به هرج و مرج وضعیت زندگی غیرمعمول خود حرکت می کنند ، این داستان زندگی دلخراش و در عین حال آشوب آور این دو هم اتاقی بعید است.
(منبع: اخبار مال)
خلاصه داستان: دو پسر و پنج دختر خانواده Shiunji مانند سنگهای درخشان می درخشند که هر کدام دارای هوش و زیبایی خاص خود هستند با پدری ثروتمند. هنگامی که کوچکترین خواهر پانزده ساله می شود ، پدرشان راز پنهان طولانی از "خواهر و برادران" شینونجی را فاش می کند و ...
خلاصه داستان: زندگی یک کارمند اداری که از روزمرگی خسته شده، وقتی فروشنده آبجو در یک استادیوم بیسبال دست از سرش برنمیدارد، به یک کمدی رمانتیک غیرمنتظره تبدیل میشود...