خلاصه داستان: "آلیسا" که نیمه روسی نیمه ژاپنی است، باهوش، ظریف و فوقالعاده زیباست و بت مدرسه محسوب میشود. او با موهای بلند نقرهای، چشمهای آبی مسحورکننده و پوست فوقالعاده روشن، قلب دانشآموزان پسر زیادی را تسخیر کرده. با این حال، همه در اطراف او محتاط هستند.
ماساچیکا کوزه، پسری نسبتاً متوسط است که روزهایش را با تماشای انیمه و بازیهای گاچا میگذراند و...
خلاصه داستان: یک نویسنده که قصد خودکشی دارد به دنیایی دیگر احضار می شود. او هیچ علاقه ای به ماجراجویی ندارد و فقط می خواهد به زندگی خود پایان دهد، اما مدام پایش به اتفاقات ناگوار کشیده می شود...
خلاصه داستان: میرا یک سازمان شیطانی را رهبری میکند که در تلاش است تا همه چیز را کنترل و نابود کند. زمین مورد حمله قرار گرفته است، اما دختری جادویی به نام بیاکویا میموری در مقابل گروه میرا ایستاده است تا...
خلاصه داستان: این انیمه کمدی درباره دو "NewTubers" که در NewTube، بزرگترین سایت اشتراک گذاری ویدیو در جهان، فعال هستند. هدف آنها ایجاد محتوای هیجان انگیز و رسیدن به 1 میلیون دنبال کننده است...
خلاصه داستان: یک روز، بعد از اینکه یوکی فکر میکند استریم خود را به پایان رسانده ، در حین تماشای آرشیو ویدیوی Live-On، چند شوخی سرد و بیحساب میکند. اما بینندگانش همه آنها را میشنوند و کلیپهایی اخلاق بد و مستی او یک شبه در فضای مجازی پخش میشود. یوکی فکر میکند حرفهاش به پایان رسیده است... تا اینکه مدیرش فاش میکند که ..
خلاصه داستان: کازوهیکو نوکومیزو که خود را «شخصیت پسزمینه» معرفی میکند، بهطور تصادفی شاهد طرد شدن همکلاسی محبوبش آنا یانامی توسط دوست دوران کودکیاش بود. از آن زمان، کازوهیکو با چندین قهرمان بازنده از جمله آنا درگیر شد...
خلاصه داستان: پس از یک قتل عام، توکیوکی با نگهبانان وفادار خود که پیش بینی می کنند توکیوکی بر ژاپن حکومت خواهد کرد، فرار می کند. اولویت آنها فرار از قلمرو دشمن است...
خلاصه داستان: تاکوما مردی مجرد است که کاری جز رفتن سر کار و بازگشت به خانه ندارد. او که از انجام کارهای روزمره خسته شده، تصمیم می گیرد از یک ربات برای آشپزی و نگهداری خانه استفاده کند.
"مینا چان" آنقدر خانه دار خوبی است که تاکوما به شوخی می گوید که باید همسرش شود. مینا شوخی تاکوما را جدی می گیرد و به آرامی..
خلاصه داستان: Rimuru Tempest نام جدید ساتورو میکامی 37 ساله است که بعد از اینکه توسط دزدان کشته می شود، در دنیایی دیگر مانند یک هیولای لیز می شود .در دنیای جدید دوستانی پیدا می کند و زندگی تازه ای را آغاز می کند...
خلاصه داستان: هایاتو کاسوکابه، پس از مرگ مادربزرگش به توکیو برمیگردد و کافه او را به ارث میبرد. او قصد دارد کافه را خراب کند و تبدیل به پارکینگ کند، اما متوجه می شود که مادربزرگش قبل از مرگ پنج دختر را به خانه برده است...