خلاصه داستان: "هیناتا شویو" پس از مشاهده مسابقات والیبال کشوری از تلویزیون، به والیبال علاقه مند می شود و عضو تیم والیبال مدرسه راهنمایی میشود اما تیم آنها بعد از روبرو شدن با تیم کاگیاما توبیو که بازیکنان قوی ای دارد حذف میشود. شویو بعد از این شکست نا امیدنمی شود و تصمیم میگیرد از کاگیاما انتقام بگیرد اما وقتی که وارد دبیرستان میشود...
خلاصه داستان:
(سال 198 دوران خورشیدی در توکیو) آتش نشانی ویژه با پدیده ای به نام احتراق خود بخودی انسان مبارزه می کند، که در آن انسان ها به جهنم های زنده ای تبدیل می شوند که “جهنمی” خوانده می شوند. برخلاف جهنمی های نسل اول که از موارد احتراق خودبخودی انسان هستند، نسل های جدیدتر توانایی دستکاری شعله ها را همرا با حفظن فرم انسانی دارند. "شینرا کاساکابه" که توانایی مشتعل کردن ارادی پاهایش را دارد، ردپای شیطان نامیده می شود، به جوخه مبارزه با آتش 8 ملحق می شود که از دیگر افراد استفاده کننده از شعله ها تشکیل شده و تلاش می کنند تا هر جهنمی که با آن مواجه می شوند را خاموش کنند....
خلاصه داستان: هفت اسرار معروفی که به نظر می رسد هر مدرسه ای دارد یکی از اصلی ترین افسانه های شهری ژاپن است. یکی از معروف ترین این داستان ها داستان هاناکو سان است: شبح دختر جوانی که حمام مدرسه را تسخیر می کند.
آکادمی Kamome نسخه مخصوص به خود را از افسانه هاناکو سان دارد. شایعات ادعا می کنند که اگر کسی با موفقیت موفق به احضار هاناکو سان شود، او هر خواسته ای را برای احضار کننده خود برآورده می کند. بسیاری از مردم که توسط شایعات فریفته شده اند سعی کرده اند با او تماس بگیرند، اما هر تلاشی با شکست مواجه شده است. با این حال، وقتی ننه یاشیرو، دختری که به ثروت عاشقانه امیدوار است، جرأت می کند هاناکو سان را احضار کند، متوجه می شود که "دختر" شایعه شده در واقع یک پسر است!
خلاصه داستان: شهروندان "آکادمی سیتی" در 6 طبقه درجه بندی شده اند. از سطح 0 که قدرتی ندارد تا سطح 5 که قدرت زیادی دارد. از میلیون ها شهروند آکادمی سیتی تنها 7 نفر از آنها به سطح 5 رسیده اند و کسی که بالاترین رتبه را بین آن ها دارد "شتاب دهنده" نامیده می شود.
توارو کاگاکو پس از اینکه به بهای همه قدرتش از کسی محافظت کرده، پس از بهبودی در بیمارستان، شتاب دهنده زندگی آرامی دارد...
خلاصه داستان:
روزی "ریسوکا اوئنویاما" حس کرد که نواختن گیتار و بازی بسکتبال که پیش از آن خیلی به آن ها علاقه مند بود، برایش خسته کننده شده است. ناگهان او به "مافویو ساتو" برخورد، که میخواست گیتار شکسته اش را تعمیر کند. وقتی که ریسوکا کار تعمیر گیتار را تمام کرد، مافویو کاملا به او وابسته شده بود و...
خلاصه داستان: در مأموریتی برای کشف تمام مهارتهای آشپزی جهان، آرزوی نهایی زندگی سوماً یوکیهیرا، تبدیل شدن به آشپزی ماهر حتی فراتر از پدرش بود.. او در رستوران پدر خود در حال کار است و از یوکیهارو فارغ التحصیل میشه ، یک روز پدر او یوکیهیرا جویچیرو تصمیم به بستن رستوران خود می گیرد تا در اروپا آشپزی کند در حالی که او لگدمال شده بود ، روحیه سست شده سوما پا به مبارزه طلیده شدن توسط فارغ التحصیل نابغه کالجی به نام جویچیرو دوباره زنده شد . آیا او می تواند پیروز شود ؟ در آکادمی که در سال تنها ۱۰% از دانشجو هاش قبول می شود.
خلاصه داستان: "هیکیگایا هاچیمان" یک دانش آموز دبیرستانی است که هیچ دوست دختر یا دوست معمولی ندارد. روزی هم کلاسی اش را می بیند که با شور و شوق از زندگی نوجوانی اش تغریف میکند! با خودش گفت : چه دروغ ها! وقتی از او درباره رویای اینده اشپرسیدند جواب داد : الافی. پس معلم او را مجبور کرد تا در یکی از کلوپ های مدرسه عضو شود که زیباترین دختر مدرسه هم عضو همون کلوپه و …
خلاصه داستان: "کیریتو" در میان درختانی عظیم و بلند بیدار می شود. در حین اینکه بدنبال این است تا بفهمد کجاست، با پسرکی که تنها یک NPC است، ولی احساساتی مشابه انسانها دارد. اما در جین جستجو برای یافت والدین پسرک، خاطراتی مشترک با پسرک و دختری مو بلوند به یاد کیریتو می آید!
خلاصه داستان:
در دنیای پس از آخرالزمانی که تحت سلطه افرادی بنام "اعداد" است، هویت انسانها با چیزی به نام "شمار" نشانه گذاری شده است. این شمار مسافتی را که فرد طی میکند و میزان تعریف و تمجید از آنها را مشخص می کند و در صورت صفر شدن باعث نابودی آنها می شود...
خلاصه داستان: "سودو کانامه" ناآگاه و از همه جا بی خبر دعوت شده است تا برنامهی اسرار آمیز "بازی داروین" را در موبایلش امتحان کند، اما بعداً متوجه میشود که قضیه پیچیده تر از آن است که فکرش را میکرده و خودش را در بازی ای می بیند که راه خروجی ندارد..