خلاصه داستان: ادوارد الریک، کیمیاگر جوان، در زندگی 12 سالهاش چیزهای زیادی از دست داده . زمانی که او و برادرش آلفونس سعی میکنند مادرشان را زنده کنند، ادوارد برادر و دو عضوش را از دست میدهد...
خلاصه داستان: داستان از این قرار است که "لایت یاگامی"، مرد جوانی که از جرم و بزهکاری بیزار است، تصادفاً دفتری پیدا میکند که رویش نوشتهشده "دفتر مرگ" ( Death Note ). در صفحهٔ اول دفتر توضیح دادهشده که اگر نام شخصی در دفتر نوشته شود و نویسنده در همانحال چهره شخص را در ذهنش مجسم کند، آن شخص پس از ۴۰ ثانیه خواهد مُرد. "لایت" در صدد استفاده از دفتر بر میآید…
خلاصه داستان: دنیایی که نابود شده و مردمی که در سایر سیارات منظومه شمسی زندگی می کنند . کشتی با نام Bebop که شغل ساکنان آن دستگیری مجرمان فراری و گرفتن جایزه آنهاست ، خود را Cowboy می نامند .
خلاصه داستان: "جمهوری سن مگنولیا" برای زمانی طولانی، این کشور توسط همسایه اش "پادشاهی گیادیان"، که سازنده پهبادهای بی سرنشینی "لژیون" است محاصره شده بوده.
پس از تلاش های فراوان، جمهوری موفق میشود پهبادهای خو را بسازد و...
خلاصه داستان: دانش آموزی عجیبی به نام "اوگی اوشینو" به تازگی وارد دبیرستان نائوتسو شده است. او به توسط دوست مشترکشان کانبارو سوروگا به کویومی آراراگی معرفی میشود، تا در مورد کشف عجیبی که انجام داده مشاوره دریافت کند. پس از نگاهی به چیدمان مدرسه، اوگی متوجه می شود که یک کلاس درس در یک منطقه خالی ظاهر شده است که...
خلاصه داستان:
پسری طلسم شده "انگشت شیطان" را می بلعد و خود نفرین می شود. او وارد مدرسه "شمن" می شود تا بتواند اعضای دیگر بدن شیطان را پیدا کرده و جن را از خود خارج کند...
خلاصه داستان:
دو برادر مادر حود را به دلیل بیماری از دست می دهند. آنها با نیروی علم کیمیا، از دانشی ممنوعه برای سلامتی مادرشان استفاده می کنند. اما کار آنها با شکست روبرو شده و به عنوان مجازاتی برای استفاده از این گونه کیمیا، برادر بزرگتر، پای چپش و برادر کوچکتر، تمام بدنش را از دست می دهد. در ادامه ادوارد سوگند یاد می کند که به دنبال اکسیر بگردد تا خود و برادرش را به بدن های اولشان بازگردان..
خلاصه داستان: "تاکهمیچی هانگاکی" در بدترین شرایط زندگی خود، متوجه می شود معشوقه سابقش "هیناتا تاچیبانا" توسط تبهکاران "صلیب شکسته" کشته شده است.
روز بعد از این خبر، در ایستگاه قطار بود بر روی ریل می افتد و وقتی چشمانش را باز می کند متوجه می شود به 12 سال قبل بازگشته تا عشقش را نجات دهد...
خلاصه داستان:
برای هزاران سال، وایکینگ ها به عنوان قوی ترین خاندانی که تشنه خشونت هستند، معروف بودند. "تورفین" پسر یکی از بزرگترین جنگجویان وایکینگ ها، کودکی خود را در میدان جنگ گذرانده و با ماجراجویی، آنقدر تجربه کسب کرده تا بتواند انتقام پدرش را که به قتل رسیده بگیرد..
خلاصه داستان: دنجی از یک زندگی عادی نوجوانی ربوده می شود و چیزی جز بدهی عظیم پدر مرده اش باقی نمی ماند. تنها همراه او حیوان خانگی اش، شیطان اره برقی پوچیتا است که با او شیاطینی را برای پول می کشد که به ناچار به جیب یاکوزا می افتند. تنها کاری که دنجی می تواند انجام دهد این است که رویای یک زندگی خوب و ساده داشته باشد: زندگی با غذاهای خوشمزه و یک دوست دختر زیبا در کنارش. اما یک عمل خیانت حریصانه توسط یاکوزا منجر به مرگ بیرحمانه و نابهنگام دنجی میشود و تمام امید به دستیابی او به خوشبختی را از بین میبرد.
قابل توجه است، یک قرارداد قدیمی به پوچیتا اجازه می دهد تا با دنجی متوفی ادغام شود و قدرت های شیطانی به او بدهد و او را به هیبریدی تبدیل کند که می تواند اعضای بدنش را به اره برقی تبدیل کند. از آنجایی که تواناییهای جدید دنجی خطر قابلتوجهی برای جامعه به همراه دارد، ماکیما، شکارچی نخبه اداره امنیت عمومی، او را جذب میکند و به او اجازه میدهد تا زمانی که از دستور او اطاعت کند، زنده بماند. دنجی با هدایت وعده یک زندگی محتوایی در کنار یک زن جذاب، همه چیز خود را وقف می کند و با تمام وجود می جنگد تا رویاهای ساده لوحانه خود را به واقعیت تبدیل کند.
[نوشته شده توسط MAL Rewrite]