خلاصه داستان: یک پزشک و بیمارش که اخیراً درگذشته است، به عنوان دوقلو در یک بت موسیقی مشهور ژاپنی متولد می شوند و با بزرگ شدن در کنار هم در طول زندگی خود، در اوج و فرودهای صنعت سرگرمی ژاپن حرکت می کنند...
خلاصه داستان: ده هزار سال پس از تأسیس قبیله تانگ در قاره دولو، قبیله تانگ تا مرز انقراض و نابودی رفته است...
حالا نسل جدیدی از استعدادهای فوق العاده متولد شده اند. آیا نسل جدید میتواند قبیله تانگ را دوباره تأسیس کند و داستانی جدید از عظمت را برای قبیله تانگ روایت کند؟
خلاصه داستان: یک پسر ابرقهرمان دوست داشتنی و بدون هیچ گونه قدرت تصمیم دارد در یک آکادمی معتبر قهرمان ثبت نام کند و یاد بگیرد که واقعاً قهرمان بودن چیست.
خلاصه داستان: اقتباس متحرک NieR: Automata (2017)، جایی که یک جنگ طولانی مدت در زمین پسا آخرالزمانی بین اندروید و ماشین ها به زودی حقیقت جهان را آشکار می کند.
خلاصه داستان: هایاتو کاسوکابه، پس از مرگ مادربزرگش به توکیو برمیگردد و کافه او را به ارث میبرد. او قصد دارد کافه را خراب کند و تبدیل به پارکینگ کند، اما متوجه می شود که مادربزرگش قبل از مرگ پنج دختر را به خانه برده است...
خلاصه داستان: با پایان یافتن مراسم فارغ التحصیلی در دبیرستان کاتاگیری، کیوکو هوری، دوست پسرش ایزومی میامورا و دوستانشان شروع به نگاه کردن به دوران دانشجویی خود می کنند. لحظاتی که آنها با هم به اشتراک گذاشتند ممکن است زودگذر باشد، اما هر کدام تکه ای رنگارنگ از خاطرات ارزشمند آنهاست.
[نوشته شده توسط MAL Rewrite]
خلاصه داستان: گروهی از زندانیان و نگهبانان آنها برای بررسی یک جزیره مرموز فرستاده می شوند. آنها در آنجا سرگردان می شوند و برای زنده ماندن در مقابل ساکنان مرموز و هیولا مانند جزیره باید با یکدیگر همکاری کنند...
خلاصه داستان: ناروتو یک نینجای جوان بود که به رویای خود یعنی تبدیل شدن به قویترین و برترین نینجای دهکده خود رسید و سرانجام چهرهی صورت او را به عنوان هوکاگه در کنار دیگر هوکاگه ها قرار دادند. اما داستان انیمه Boruto Naruto Next Generations متعلق به ناروتو نیست بلکه درباره نینجاهای جوانی از نسل جدید است که آمده اند تا جا پای او بگذارند و اتفاقاً سر دسته آنها پسر ناورتو، یعنی بروتو است...
خلاصه داستان: سه سال پس از جنگ، ماهیتو ماکی مادرش را در یک آتش سوزی غم انگیز در بیمارستان از دست می دهد. مدت کمی بعد از آن، پدرش با ناتسوکو، خواهر کوچکتر مادرش ازدواج کرد. آنها ماهیتو را از توکیو خارج می کنند تا به خانه روستایی مادرش پناه ببرند. در آنجا، ماهیتو مدام مورد تمسخر یک حواصیل (مرغ ماهی خوار) خاکستری عجیب و غریب قرار می گیرد که به نظر می رسد به او علاقه مند شده ...