خلاصه داستان:
از بچگی می خواست سایه بان شود، فردی که در سایه فعالیت می کند. او بدن خود را تمرین داد و عملاً هر کاری را که در دنیا ممکن بود انجام داد، تا اینکه یک روز در یکی از جلسات تمرینی خود ...
خلاصه داستان: میسومی ماکوتو، توسط خداوند تسوکیومی به یک دنیای فانتزی فرا خونده میشود تا تبدیل به یک قهرمان شود. با این حال، تسوکیومی جذب او نمی شود و او را از وظایفش برکنار میکند...
خلاصه داستان: هنگام نجات دادن یک غریبه از تصادف کشته شد. یک "نیت(NEET)" 34ساله به عنوان "رودئوس گریرات" در دنیایی جادوی تولد تازه پیدا کرد. با دانش و تجربه زندگی گذشته، رودئوس قسم خورد اشتباهات گذشته را تکرار نکند. حال با نیروی جادویی عظیم و ذهن یک بزرگسال ...
خلاصه داستان: سه سال پس از جنگ، ماهیتو ماکی مادرش را در یک آتش سوزی غم انگیز در بیمارستان از دست می دهد. مدت کمی بعد از آن، پدرش با ناتسوکو، خواهر کوچکتر مادرش ازدواج کرد. آنها ماهیتو را از توکیو خارج می کنند تا به خانه روستایی مادرش پناه ببرند. در آنجا، ماهیتو مدام مورد تمسخر یک حواصیل (مرغ ماهی خوار) خاکستری عجیب و غریب قرار می گیرد که به نظر می رسد به او علاقه مند شده ...
خلاصه داستان: همراه با سه قهرمان دیگر، موکودا تسویوشی به دنیای فانتزی منتقل می شود تا پادشاهی را از یک تهدید مرموز نجات دهد. با این حال، به زودی مشخص می شود که تسویوشی به طور تصادفی به مراسم احضار کشیده شده است.
خلاصه داستان: الهه "لیستارت" ، نجات دهنده دنیای گیربراند، قهرمانی را برای کمک فرا می خواند. قهرمان "سیا ریوگوین" رده پایینی دارد و به طرز احمقانه ای محتاط است و...
خلاصه داستان: دنیایی که قهرمان و پادشاه شیطانی همچنان به دشمنی با یکدیگر ادامه میدهند. جادویی بزرگ از قهرمان و پادشاه شیطانی سراسر جهانها را فرا میگیرد و در کلاس یک دبیرستان منفجر میشود. دانش آموزانی که در انفجار کشته میشوند، در دنیایی دیگر تناسخ پیدا میکنند و ...
خلاصه داستان: "تایچی" و "رین" دو دانش آموز دبیرستانی هستند که در روز روشن ناپدید شدند و به دنیایی از شمشیر و جادو وارد شده اند. آنها در نهایت و پس از حمله هیولاها، موفق به فرار شده و راه انجمن را در پیش می گیرند و در آنجا، متوجه می شوند که نیروی جادویی بسیار قدرتمندی را تصاحب کرده اند...
خلاصه داستان: مرد جوانی که در یک حادثه جان خود را از دست داده، به عنوان یک بچه دوباره به دنیا می آید. پس از آن، او توسط یک قهرمان وطن پرست به نام "مرلین ولفورد" حمایت می شود و نامش را "شین" می گذارد. او به عنوان نوهی مرلین بزرگ شده و آموزه های او را یاد می گیرد و قدرت های اعجاب انگیز او را بدست می آورد. با این حال زمانی که 15 ساله شد، پدربزرگش مرلین گفت:
اینجا، زندگی غیر متعارف یک پسر غیر عادی در دنیایی فانتزی، شروع میشود!
خلاصه داستان: "اونو آکیرا" حین وارد شدن به کاراکتری که به عنوان "ارباب شیطانی" در یک بازی شناخته می شود، به دنیایی دیگر منتقل می شود. در آنجا، دختری معلول را می بیند و سفر آن ها با هم شروع می شود. او توسط کشورها و مقدسانی که می خواهند ارباب شیطانی را نابود کنند هدف قرار می گیرد و هر جایی که می روند آشفتگی به بار می آید....