خلاصه داستان: موری رانمارو بهعنوان یک کارمند نیمه وقت در یک حمام عمومی قدیمی کار میکند. هویت واقعی او یک خون آشام 450 ساله است. او که به دنبال طعم نهایی "خون یک باکره 18 ساله" است، همچنان از باکرگی ریهیتو 15 ساله، تنها پسر صاحب حمام محافظت می کند. با این حال، زمانی که ریهیتو به سن بلوغ میرسد، بحرانی به وجود میآید - او در نگاه اول عاشق دختری همکلاس میشود...
خلاصه داستان: "تایجو اوکی" دانش آموز دبیرستانی، بعد از 5 سال آماده است تا به یوزوریها اوگاوا عشق خود را اعتراف کند. درست در همین زمان، یک چراغ سبز کور کننده به زمین می تابید و بشر را در سراسر جهان تبدیل به سنگ می کند..
چندین هزار سال بعد، تایجو بیدار می شود و ...
خلاصه داستان: (سال 198 دوران خورشیدی در توکیو) آتش نشانی ویژه با پدیده ای به نام احتراق خود بخودی انسان مبارزه می کند، که در آن انسان ها به جهنم های زنده ای تبدیل می شوند که “جهنمی” خوانده می شوند. برخلاف جهنمی های نسل اول که از موارد احتراق خودبخودی انسان هستند، نسل های جدیدتر توانایی دستکاری شعله ها را همرا با حفظن فرم انسانی دارند. "شینرا کاساکابه" که توانایی مشتعل کردن ارادی پاهایش را دارد، ردپای شیطان نامیده می شود، به جوخه مبارزه با آتش 8 ملحق می شود که از دیگر افراد استفاده کننده از شعله ها تشکیل شده و تلاش می کنند تا هر جهنمی که با آن مواجه می شوند را خاموش کنند....
خلاصه داستان: دو دانش آموز خجالتی به نام های Aharen و Raido است که هیچ گونه ارتباطی با هم ندارند ولی پس از اینکه یک روز Raido، پاک کن Aharen را از روی زمین برمیدارد و به او میدهد، این دو خیلی سریع با هم صمیمی میشوند...
خلاصه داستان: زندگی در یک جامعه فوق بشری ، احساس ویژه ای دشوار است. حتی بیشتر از این ، وقتی کانون توجه فقط به قهرمانان حرفه ای می درخشد ، کسانی که از نظر قانونی مجاز به استفاده از قدرت های ویژه خود هستند که به عنوان Quirks در ملاء عام برای منافع بیشتر شناخته می شوند...
خلاصه داستان: Rimuru Tempest نام جدید ساتورو میکامی 37 ساله است که بعد از اینکه توسط دزدان کشته می شود، در دنیایی دیگر مانند یک هیولای لیز می شود .در دنیای جدید دوستانی پیدا می کند و زندگی تازه ای را آغاز می کند...
خلاصه داستان: به دستور ملکه ، سباستین و سیل به آلمان می روند تا در مورد مرگ های مرموز که اتفاق افتاده است ، تحقیق کنند. در حالی که این دو حقیقت را در پشت "جنگل گرگ" تحقیق می کنند ، جایی که هرکسی که به داخل پا می رود ، نفرین به مرگ می رسد ، یک نفرین وحشتناک بر روی آنها می افتد.
خلاصه داستان: این داستان قبل از افتتاح کیوگوکودو جن گیر به هنوان یک کتابفروشی اتفاق می افتد ...
در توکیو در سال 1948، درست پس از جنگ. کانا کوزاکابه تازگی وارد سال دوم دبیرستان شده که با معلم زبان جدید آکیهیکو چووزنجی آشنا میشود. چیزهای مرموز ماوراء الطبیعه همچنان در اطراف کانا اتفاق می افتد. امروز یک بار دیگر، کانا قصد دارد درهای اتاق آماده سازی کتابخانه را باز کند تا از چووزنجی-سنسی بداخلاق که در داخل منتظر است کمک بگیرد...