خلاصه داستان: "هیکیگایا هاچیمان" یک دانش آموز دبیرستانی است که هیچ دوست دختر یا دوست معمولی ندارد. روزی هم کلاسی اش را می بیند که با شور و شوق از زندگی نوجوانی اش تغریف میکند! با خودش گفت : چه دروغ ها! وقتی از او درباره رویای اینده اشپرسیدند جواب داد : الافی. پس معلم او را مجبور کرد تا در یکی از کلوپ های مدرسه عضو شود که زیباترین دختر مدرسه هم عضو همون کلوپه و …
خلاصه داستان: "کیریتو" در میان درختانی عظیم و بلند بیدار می شود. در حین اینکه بدنبال این است تا بفهمد کجاست، با پسرکی که تنها یک NPC است، ولی احساساتی مشابه انسانها دارد. اما در جین جستجو برای یافت والدین پسرک، خاطراتی مشترک با پسرک و دختری مو بلوند به یاد کیریتو می آید!
خلاصه داستان:
در دنیای پس از آخرالزمانی که تحت سلطه افرادی بنام "اعداد" است، هویت انسانها با چیزی به نام "شمار" نشانه گذاری شده است. این شمار مسافتی را که فرد طی میکند و میزان تعریف و تمجید از آنها را مشخص می کند و در صورت صفر شدن باعث نابودی آنها می شود...
خلاصه داستان: "سودو کانامه" ناآگاه و از همه جا بی خبر دعوت شده است تا برنامهی اسرار آمیز "بازی داروین" را در موبایلش امتحان کند، اما بعداً متوجه میشود که قضیه پیچیده تر از آن است که فکرش را میکرده و خودش را در بازی ای می بیند که راه خروجی ندارد..
خلاصه داستان: یک لرد سامورایی که مجروح شده، با 48 شیطانی که در معبد زندانی هستند برای فرمانروایی تمام دنیا معامله می کند.شیاطین برای انجام این کار از او درخواست 48 قسمت از بدن فرزندش که هنوز به دنیا نیامده را می کنند. پس از تولد بچه، مادرش او را در سبد می گذارد و در رودخانه رها می گند...
خلاصه داستان:
"کامیجوی تومنا" ی در آکادمی شهر آکادمی زندگی می کند، مدرسه ای بسیار پیشرفته از لحاظ تکنولوژی او که هیچ قدرت خاصی ندارد، ناگهان توانایی تصور شکنی را پیدا می کند، قابلیتی که توسط آن می شود هر چیزی را تبدیل به واقعیت کرد.او با دختری به نام ایندکس آشنا می شود که می خواهد از دست یک اورگان جادویی و قدرتمند فرار کند ...
خلاصه داستان: هفت مبارز که هرکدام به یک ارباب خدمت می کنند تا بتوانند در یک مبارزه برای جام مقدس شرکت کنند. در این میان "شیرو" که بی خبر از این اتفاقات است به طور اتفاقی مبارزه ی دو تن از ارباب ها را می بیند و همین باعث می شود به طور ناخواسته او نیز وارد این مبارزات شود ....
خلاصه داستان: داستان انیمه درباره پسر جوانی به نام "شیل" است که والدینش را در یک آتش سوزی مشکوک از دست می دهد. او قسم میخورد تا انتقام خانوادهاش را بگیرد و در لحظه احضار شیطان با او قرار می گذارد تا در قبال روح خود، شیطان تمامی خواستههایش را انجام دهد تا بتواند انتقام خانوادهاش را بگیرد...
خلاصه داستان: داستان دروازه اشتاینز Steins;Gate نهایتا به تلاشهای اوکابه، دانشمند دیوانه، برای از یاد بردن شکستش در نجات ماکیسه کوریسو ختم میشود. او تصمیم می گیرد تا آن را فراموش کرده و عوض شود. زمانی که همه چیز عادی به نظر می رسد، اوکابه پس ملاقات یکی از همکاران ماکیسه، دوباره با گذشته خودش روبرو میشود و ...