خلاصه داستان: یک کودک خیابانی علاقه مند به فناوری و تغییرات بدنیدر تلاش برای زنده ماندن در شهر آینده است و به عنوان یک قانون شکن مزدور که به عنوان Cyberpunk نیز شناخته می شود، شناخته می شود...
خلاصه داستان: شاتو دانکوورث، شکارچی فضل تازه کار، هرگز انتظار نداشت با کسی روبرو شود که بتواند بر او غلبه کند. حتی کمتر به این دلیل که مرد مرموز فوراً به او علاقه مند شود - تا حدی که به مأموریت های او کمک کند. با این حال، شاتو روشن می کند که او هیچ برنامه ای برای سرگرمی شخصی با او ندارد.
شرکت شاتو به زودی وظیفه از بین بردن سونگ رایانگ ها - یک قاتل متخصص و عضو سابق یک سازمان قدرتمند آسیایی را بر عهده می گیرد. به طور تصادفی، رایانگ ها مردی است که او را تعقیب کرده است. علیرغم پیشینه اش، شاتو با اکراه موافقت می کند که با رایانگ ها به عنوان بخشی از یک معامله ملاقات کند: در ازای بیرون رفتن با او، او مکان اهداف فعلی، مرده یا زنده را در اختیار او قرار می دهد.
اما زمانی که گذشته شروع به تسخیر هر دو قاتل می کند، ممکن است نیاز باشد که قرار آنها به پایان برسد، زیرا گرفتاری آنها زندگی آنها را در معرض خطر جدی قرار می دهد.
[نوشته شده توسط MAL Rewrite]
خلاصه داستان:
از بچگی می خواست سایه بان شود، فردی که در سایه فعالیت می کند. او بدن خود را تمرین داد و عملاً هر کاری را که در دنیا ممکن بود انجام داد، تا اینکه یک روز در یکی از جلسات تمرینی خود ...
خلاصه داستان: نیمه نجیبزاده هایی در یک عمارت بزرگ زندگی میکنند و خدمتکارانی در کنار آنها هستند. "انیمه درباره امیلکو"، خدمتکار جوان و سرزنده ای است که در حال یادگیری وظایف خود است...
خلاصه داستان: یک جاسوس در ماموریتی مخفی ازدواج می کند و یک کودک را به عنوان بخشی از پوشش خود به فرزندی قبول می کند. همسر و دختر او رازهایی برای خود دارند و هر سه باید برای حفظ آن در کنار هم تلاش کنند...
خلاصه داستان: ای رانتال پایتخت پادشاهی تازه تاسیس جادوگر، از کمبود شدید کالا رنج می برد. شهری که زمانی مرفهی بود حالا با بحران مواجه است. برای جبران، آینتس آلبیدو را به عنوان فرستاده دیپلماتیک به شهر می فرستد...
خلاصه داستان: دنجی از یک زندگی عادی نوجوانی ربوده می شود و چیزی جز بدهی عظیم پدر مرده اش باقی نمی ماند. تنها همراه او حیوان خانگی اش، شیطان اره برقی پوچیتا است که با او شیاطینی را برای پول می کشد که به ناچار به جیب یاکوزا می افتند. تنها کاری که دنجی می تواند انجام دهد این است که رویای یک زندگی خوب و ساده داشته باشد: زندگی با غذاهای خوشمزه و یک دوست دختر زیبا در کنارش. اما یک عمل خیانت حریصانه توسط یاکوزا منجر به مرگ بیرحمانه و نابهنگام دنجی میشود و تمام امید به دستیابی او به خوشبختی را از بین میبرد.
قابل توجه است، یک قرارداد قدیمی به پوچیتا اجازه می دهد تا با دنجی متوفی ادغام شود و قدرت های شیطانی به او بدهد و او را به هیبریدی تبدیل کند که می تواند اعضای بدنش را به اره برقی تبدیل کند. از آنجایی که تواناییهای جدید دنجی خطر قابلتوجهی برای جامعه به همراه دارد، ماکیما، شکارچی نخبه اداره امنیت عمومی، او را جذب میکند و به او اجازه میدهد تا زمانی که از دستور او اطاعت کند، زنده بماند. دنجی با هدایت وعده یک زندگی محتوایی در کنار یک زن جذاب، همه چیز خود را وقف می کند و با تمام وجود می جنگد تا رویاهای ساده لوحانه خود را به واقعیت تبدیل کند.
[نوشته شده توسط MAL Rewrite]