خلاصه داستان: دوست دختر "کازویا کینوشیتا" او را ترک کرده و تلاش میکند که جای خالی قلبش رو با یک دوست دختر اجارهای از طریق یک اپلیکیشن موبایل پر کند. "چیزورو میزوهارا" در ابتدا دختر کاملی بنظر می آمد اما بعد از قرار اول...
خلاصه داستان: ابیس جایی است پر از چاله ها و غارهای بزرگ، غارهایی کشف نشده که کسی از عمق آنها اطلاعی ندارد. درون این غارها موجودات ناشناخته ای وجود دارند و در طول تاریخ افراد زیادی برای کشف، پا به آنها گذاشته اند. افرادی که جرئت ورود به آنها را دارند "غارنوردان" نامیده می شوند. در شهر “اوسو” که در نزدیکی Abyss قرار دارد، “ریکو” زندگی می کند و آرزو دارد مانند مادرش که در گذشته غارنورد بوده، پا به غارها بگذارد و رازهای آنها را کشف کند...
خلاصه داستان:
یک کمدی عاشقانه مدرسه ای با 5 دختر جذاب. "فوتاروئو" پسر دبیرستانی فقیر و درس خوانی است که از شاگردان برتر مدرسه می باشد. روزی او با دختر ثروتمندی به نام "ایتسوکی" آشنا می شود و باوجود جر و بحث بین آنها، " فوتاروئو " پس از مدتی می فهمد که قرار است معلم خصوصی ایتسوکی شود...
خلاصه داستان:
روزی "ریسوکا اوئنویاما" حس کرد که نواختن گیتار و بازی بسکتبال که پیش از آن خیلی به آن ها علاقه مند بود، برایش خسته کننده شده است. ناگهان او به "مافویو ساتو" برخورد، که میخواست گیتار شکسته اش را تعمیر کند. وقتی که ریسوکا کار تعمیر گیتار را تمام کرد، مافویو کاملا به او وابسته شده بود و...
خلاصه داستان:
از زمان فارغ التحصیلی دانش آموزان ارشد باشگاه، "تاکزو" تنها عضو باقیمانده باشگاه "کوتو" (رشته ساز سنتی ژاپنی) است. اکنون و با آغاز سال تحصیلی جدید، تاکزو باید به دنبال اعضای جدید برای باشگاه بگردد چون در غیر اینصورت باشگاه منحل می شود...
خلاصه داستان: در هوکایدو، منطقه ای در شمال ژاپن “سوگیموتو” از جنگ روسیه و ژاپن در مِجی جان سالم بدر می برد. او در طول جنگ سوگیموتوی فناناپذیر نامیده می شد و بدنبال این است تا همسرش را که در دوران جنگ ربوده شده بیابد …
خلاصه داستان:
در دنیای با حیوانات انسان مانند، گیاهخواران و گوشت خواران با یکدیگر همزیستی دارند. برای نوجوانان آکادمی "چریتون"، زندگی مدرسه ای پر از امید، عشق، بی اعتمادی و اضطراب است. "رگوشی" گرگ نقش اصلی و عضوی از باشگاه نمایش است. بر خلاف ظاهر ترسناکش، قلب بسیار مهربانی دارد و در طول زندگی اش همیشه مورد ترس و نفرت دیگر حیوانات بوده و کاملا به این زندگی عادت کرده است. اما به زودی با همکلاسی هایش ارتباط برقرار می کند و زندگی اش در مدرسه به آرامی تغییر می کند...
خلاصه داستان: "هیکیگایا هاچیمان" یک دانش آموز دبیرستانی است که هیچ دوست دختر یا دوست معمولی ندارد. روزی هم کلاسی اش را می بیند که با شور و شوق از زندگی نوجوانی اش تغریف میکند! با خودش گفت : چه دروغ ها! وقتی از او درباره رویای اینده اشپرسیدند جواب داد : الافی. پس معلم او را مجبور کرد تا در یکی از کلوپ های مدرسه عضو شود که زیباترین دختر مدرسه هم عضو همون کلوپه و …
خلاصه داستان:
(سال 198 دوران خورشیدی در توکیو) آتش نشانی ویژه با پدیده ای به نام احتراق خود بخودی انسان مبارزه می کند، که در آن انسان ها به جهنم های زنده ای تبدیل می شوند که “جهنمی” خوانده می شوند. برخلاف جهنمی های نسل اول که از موارد احتراق خودبخودی انسان هستند، نسل های جدیدتر توانایی دستکاری شعله ها را همرا با حفظن فرم انسانی دارند. "شینرا کاساکابه" که توانایی مشتعل کردن ارادی پاهایش را دارد، ردپای شیطان نامیده می شود، به جوخه مبارزه با آتش 8 ملحق می شود که از دیگر افراد استفاده کننده از شعله ها تشکیل شده و تلاش می کنند تا هر جهنمی که با آن مواجه می شوند را خاموش کنند....
خلاصه داستان: "کیریتو" در میان درختانی عظیم و بلند بیدار می شود. در حین اینکه بدنبال این است تا بفهمد کجاست، با پسرکی که تنها یک NPC است، ولی احساساتی مشابه انسانها دارد. اما در جین جستجو برای یافت والدین پسرک، خاطراتی مشترک با پسرک و دختری مو بلوند به یاد کیریتو می آید!