خلاصه داستان: (سال 198 دوران خورشیدی در توکیو) آتش نشانی ویژه با پدیده ای به نام احتراق خود بخودی انسان مبارزه می کند، که در آن انسان ها به جهنم های زنده ای تبدیل می شوند که “جهنمی” خوانده می شوند. برخلاف جهنمی های نسل اول که از موارد احتراق خودبخودی انسان هستند، نسل های جدیدتر توانایی دستکاری شعله ها را همرا با حفظن فرم انسانی دارند. "شینرا کاساکابه" که توانایی مشتعل کردن ارادی پاهایش را دارد، ردپای شیطان نامیده می شود، به جوخه مبارزه با آتش 8 ملحق می شود که از دیگر افراد استفاده کننده از شعله ها تشکیل شده و تلاش می کنند تا هر جهنمی که با آن مواجه می شوند را خاموش کنند....
خلاصه داستان: در دنیایی از حیوانات انسان نما، بل لابلاک به عنوان تنها انسان متولد شده استو «بیچهره» نامیده میشد. حالا او تصمیم میگیرد تا برای یافتن ریشههایش سفری را آغاز کند...
خلاصه داستان: یک پادشاه سابق پس از مرگی مرموز، در قاره جادویی دیکاتن، دوباره به عنوان آرتور لِوین متولد میشود. او با وجود اینکه زندگی جدیدی را به عنوان یک نوزاد آغاز کرده، خرد و دانش خود را حفظ میکند. آرتور با تسلط بر جادو، راه خود را برای جبران اشتباهات گذشته هموار میسازد.
خلاصه داستان: مگ در هفدهمین سالگرد تولدش میفهمد که یک سال دیگر زنده است، مگر اینکه هزار اشک شادی جمع کند تا بذری از زندگی بپروراند. او با کمک به دیگران از طریق جادو، پیوندهای ارزشمند زندگی را کشف می کند...
خلاصه داستان: جنگی بزرگ بین یک امپراطوری پیشرفته از نظر علمی و نبولیس، قلمروی ساحره ها، برای سالیان طولانی در جریان است. روزی جوان ترین شوالیه، که لقب قویترین جنگجوی امپراطوری را دارد با شاهدخت دشمن ملاقات میکند و تحت تاثیر زیبایی و وقار او قرار می گیرد. شاهدخت نیز متاثر قدرت و شیوه زندگی شوالیه میشود...
خلاصه داستان: گل دی راجر دزد دریایی قدرتمندی بود که صاحب ثروت فراوانی بود. زمانیکه دستگیر شد و در آستانه ی اعدام قرار داشت فاش کرد که گنج بزرگ او که وان پیس نام داشت جائی در گرند لاین مخفی شده . 22 سال پس از مرگ او پسری به نام مونکی تصمیم گرفت تا یک دزد دریایی بشود و به دنبال گنج برود...
خلاصه داستان: در دوره ادو ، یک دوشیزه حرم به نام "Itukihime" در روستای کوهستانی کادونو وجود داشت. جینتا ، جوانی که علی رغم اینکه غریبه است ، به عنوان سرپرست حرم دوشیزه عمل می کند ، با یک دیو اسرارآمیز روبرو می شود که از آینده دور در جنگل صحبت می کند و در آنجا برای شکست دادن آن ...
خلاصه داستان: ده هزار سال پس از تأسیس قبیله تانگ در قاره دولو، قبیله تانگ تا مرز انقراض و نابودی رفته است...
حالا نسل جدیدی از استعدادهای فوق العاده متولد شده اند. آیا نسل جدید میتواند قبیله تانگ را دوباره تأسیس کند و داستانی جدید از عظمت را برای قبیله تانگ روایت کند؟